رساندند و به روزگار جانشينان تيمور، در شهرهاى مختلف اين نواحى به حكومت پرداختند. هرچند برخى از اينان براى استقلال دوباره به تلاشهايى دست يازيدند؛ امّا در اين كار، توفيقى نيافتند و بيشتر، تابع حكومتهاى وقت بودند.[1]
چشمانداز حديث اهل سنّت در قرن هشتم و نهم هجرى
دو قرن هشتم و نهم هجرى، از دورههاى مهم در تاريخ حديث اهل سنّت به شمار مىرود. شخصيتهاى حديثى مهمّى مانند مِزّى، عراقى، ذهبى، ابن حجر عسقلانى و سيوطى در اين دوره مىزيستهاند.
سيوطى (م 911)، درباره اين چهار نفر گفته است:
إنّ المحدّثين، عيال الآن فى الرجال وغيرها من فنون الحديث على أربعة، المزّى والذهبى والعراقى و ابن حجر.[2] اكنون محدّثان، در رجال و ديگر فنون حديث، ريزهخوار چهار تن هستند: مزّى، ذهبى، عراقى و ابن حجر.
حضور اين حديثپژوهان بزرگ و پُرنويس از يك سو، و تدوين متون و جوامع حديثى در دورههاى پيشين، كه امكان كارهاى گوناگون درباره آنها را فراهم ساخته بود، از سوى ديگر، سبب ساز تنوّع فعّاليتهاى حديثى و فراهم آمدن گونههاى مختلف در آثار و نگارشها در زمينههاى گوناگون علوم حديث شده است. در اينجا براى آشنا شدن با فضاى حديث اهل سنّت، به برخى از فعّاليتهاى مهم حديثى ايشان، به اختصار اشاره مىشود.
زوائدنگارى
يكى از زمينههاى فعّاليتهاى حديثى اهل سنّت در قرن هشتم و نهم هجرى،