نام کتاب : جوان، هيجان و خويشتندارى نویسنده : گروهى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 76
سنّتى و تستهاى مربوط به آن، مورد توجّه قرار نگرفته بود. لذا «گاردنر»[1] با تقسيمبندى هشتگانه خود، ديدگاه سنّتى هوش را به چالشى جدّى فراخواند.[2] «سالووى»[3] و «ماير»،[4] با مددگيرى از بخشى از تحقيقات «گاردنر»، مفهوم «هوش هيجانى»[5] را مطرح كردند. اين مفهوم در يك كلام به معناى «شناخت، كنترل و مديريت هيجانها» ست.
اين مقدمه را نوشتم تا وارد بحث اصلى شوم.
يك مفهوم اساسى
در همه اديان الهى از چندين هزار سال پيش، يكى از اساسىترين مفاهيم و آموزهها، تسلّط يافتن انسان بر نفس و مبارزه با نفس بدخواه، به منظور به كنترل درآوردن آن بوده است، تا اين مركب چموش را در راه اطاعت از خدا به كار بندد.
اسلام نيز اين آموزه توحيدى را از اوّلين روزهاى نزول وحى، به پيروان خويش هديه داد. با نگاهى اجمالى به متون حديثى، به واژههايى مثل صبر، ورع، حلم، تقوا، كظم غيظ، عفّت و ... برمىخوريم كه قدر مشترك همه آنها، گونهاى از مخالفت با نفس و كنترل خواستههاى نفسانى است. براى مثال، صبر، در روايات ما به سه بخش تقسيم شده است: «صبر بر مصيبت»، «صبر بر طاعت» و «صبر بر معصيت» و در هر سه، شخص صابر مىبايد بهگونهاى خويشتن خود را كنترل نمايد تا از ناشكيبايىِ آن جلوگيرى كند.