responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى    جلد : 1  صفحه : 36

پاسخ ديگر، بر مبناي اين آموزه کلامي است که امامان و حکومت اسلامي قدرت تشريع و تقنين نيز دارند؛ يعني امامِ راستين جامعه، حق دارد که مالياتهايي مانند خمس را توسعه دهد و يا از آن بکاهد. پاسخي نيز بر اساس همين مسئله تأخير بيان، ارائه شده است. جامعه بسيط و فقير مدينه در روزگار پيامبر، تجارت و معدن نداشته است [1] تا کفاف هزينه همه اعضاي خانواده را بدهد و چنان زياد بيايد که اخذ خمس آن لازم شود. از اين رو، نيازي نبوده تا پيامبر در بيان و عمل به خمس، به فوايدي جز غنيمت جنگي اشاره‌ کند؛ اما با توسعه اقتصادي جامعه مسلمانان و رواج کسب و پيشه و تجارتهاي پرسود و نيز عدم کفاف غنيمتها براي اداره کشور پهناور اسلامي و هزينه‌هاي توسعه آن، لازم شد تا خمس سودهاي اضافي ديگر مشاغل نيز گرفته شود. به سخن ديگر، بر پايه اين نظر، خمس از ابتدا نيز به درآمدهاي افزون بر هزينه همه مشاغل متعلّق بوده است؛ اما بخشي از اين حکم که در همان آغاز مورد نياز بوده، بيان شده و بخشي ديگر که مورد ابتلا نبوده، به هنگام نياز و در عصر امامان، تبيين شده است. گفتني است صاحبان اين نظر هم معتقدند که آيه خمس و ترکيب «ما غنمتم»، بر طبق فرهنگ ادب عربي، همه اقسام درآمدهاي به چنگ‌آمده را در بر مي‌گيرد؛ هرچند صراحت آن، به اندازه روايات و تعابير مطرح در پرسش‌ها و پاسخ‌هاي راويان و امامان نيست.


[1] انفال/ 41.

[2] ر.ک: صحيح بخاري، ج 1، ص 22 و ج 2، ص 131 و ج 4، ص 205؛ سنن نسائي، ج 2، ص 333؛ الاموال، أبو ‌عبيد قاسم بن سلام، ص 20؛ أسد الغابة، ابن الاثير ج 4، ص175؛ الخمس، آيت الله نوري، ص87 تا 99.

[3] در کتب اصلي حديث و تاريخ اهل سنت، نمونه‌هاي متعددي را مي‌توان ارائه داد. اين نمونه‌ها در کتاب خمس آيت الله حسين نوري (ص 110 ـ 87) گرد آمده‌اند. ما دو نمونه را مي‌آوريم، در نمونه نخست پيامبر، خمس را بر قبيله عبد القيس واجب ساخته در حالي که آنان قدرت جنگ با ديگران را نداشته و خود به پيامبر گفته‌اند که جز در ماه‌هاي حرام نمي‌توانند بيرون بيايند و به خدمت حضرت برسند. نمونه دوم هم پيمان‌نامه ميان پيامبر و قبيله جهينه است که سياق عبارت با غنيمت جنگي همخوان نيست. نمون? اول: «أبو جمرة قال: سمعت ابن عباس يقول: قدم وفد عبد القيس على النبي فقالوا: يا رسول الله، إنَّ هذا الحي من ربيعة، قد حالت بيننا وبينک كفّار مضر ولسنا نخلص إليك إلا في الشهر الحرام، فمرنا بشئ نأخذه عنك وندعو إليه من وراءنا. قال: آمركم بأربع وأنهاكم عن أربع: الإيمان بالله وشهادة أن لا إله إلا الله ـ وعقد بيده هكذا ـ وإقام الصلاة وإيتاء الزكاة وأن تؤدّوا خمس ما غنمتم وأنهاكم عن الدباء والحنتم والنقير والمزفت»؛ صحيح البخاري، ج 2، ص 109 و 133 و ج 5، ص 116؛ صحيح مسلم، ج 1، ص 35؛ سنن أبي داود، ج 2، ص 187. نمون? دوم: «بسم الله الرحمن الرحيم، هذا كتاب أمان من الله العزيز على لسان رسوله بحقّ صادق وكتاب ناطق مع عمرو بن مرة لجهينة بن زيد، إنَّ لكم بطون الأرض وسهولها وتلاع الأودية وظهورها عن أن ترعوا نباتها وتشربوا ماءها، على أن تؤدّوا الخمس وتصلّوا الخمس»: كنز العمال، المتقي الهندي، ج13، ص501.

[4] ر.ک: الخمس، آيت الله نوري، ص 106.

نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى    جلد : 1  صفحه : 36
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست