نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 289
دانست. متن روايت چنين است: قالَ رَسُولُ اللهِ لِامْرَأَةٍ سَأَلَتْهُ: أَنَّ لِي زَوْجاً وَبِهِ عَلَيَّ غِلْظَةٌ وَإِنِّي صَنَعْتُ شَيْئاً لِأُعَطِّفَهُ عَلَيَّ، فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللهِ: أُفٍّ لَكِ كَدَّرْتِ الْبِحَارَ وَكَدَّرْتِ الطِّينَ وَلَعَنَتْكِ الْمَلَائِكَةُ الْأَخْيَارُ وَمَلَائِكَةُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ. قَالَ: فَصَامَتِ الْمَرْأَةُ نَهَارَهَا وَقَامَتْ لَيْلَهَا وَحَلَقَتْ رَأْسَهَا وَلَبِسَتِ الْمـُسُوحَ؛ فَبَلَغَ ذَلِكَ النَّبِيَّ فَقَالَ: إِنَّ ذَلِكَ لَا يُقْبَلُ مِنْهَا. [1] پيامبر خدا به زني که از ايشان پرسيده بود: همسري دارم که با من نامهربان است و من کاري کردهام تا او را به سوي خود جلب کنم، فرمود: واي بر تو! درياها و زمين را تيره ساختي و فرشتگان برگزيده و فرشتگان آسمانها و زمين تو را لعنت کردهاند. راوي ميگويد: زن روزها روزه گرفت و شبها به عبادت ايستاد و سرش را تراشيد و جامه پشمينه به تن کرد، خبرش به پيامبر رسيد، فرمود: اين از زن پذيرفته نميشود. بررسي ظاهر عبارات آغازين روايت نشان ميدهد که زن در آغاز براى جلب محبّت شوهرش به گناه و کارهاى غيرشرعى و غيرعادى روى آورده و از شيوه هايى مانند سحر و جادو، سود جسته است. شيخ صدوق هم حديث را اينگونه فهميده و آن را در باب «عُقُوبَةُ الـْمَرْأَةِ عَلَى أَنْ تَسْحَرَ زَوْجَهَا» [2] آورده است. ادامه روايت نيز امکان توبه را نفي نميکند و پذيرفتن توبه چنين کسى را رد نميکند؛ بلکه مقصود حضرت آن است که اين کارهاي زن در مرحله بعد، توبه نيست. به ديگر سخن توبه از سحر کردن شوهر، گشودن (= حل) و از ميان بردن سحر است نه کارهاي غيرمتعارف ديگر که شايد گناه تلقي شوند. چگونگي توبه از سحر در گزارش ورود عيسى بن شفقى بر امام صادق عليه السلام آمده است. او که کارش سحر کردن بوده است به حج و زيارت امام موفق مى شود و راه