نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 253
روشن است که ما نيز پيشفرض داريم: يکي اينکه خداوند هيچ شباهتي به مخلوقات مادّياش ندارد ـ که اين، پيشفرض مشترک و مقبول ميان ما و شيخ کليني و همه شيعه است ـ ، و ديگري اينکه همه اشياي مادّي، تهي و داراي جوفاند. بر عهده ما است که اين پيشفرض را اثبات کنيم. افزون بر اين، به زودي ميگوييم که برخي از پيشفرضها را بايد در فهم حديث به کار برد؛ چراکه از پايههاي ضروري پژوهش به شمار ميآيند؛ چنانکه اگر با پيشفرض ظاهريه (قبول مشابهت خدا با مخلوقاتش)، در حديث مذکور بينديشيم، نتيجهاي کاملاً متفاوت به دست خواهد آمد که نزد متکلّمان و جمهور محدّثان، نامقبول است.
پيشفرضهاي مقبول
نکته مهم در بحث پيشفرضها، وجود پيشفرضهاي گريزناپذيري است که در واقع، دانستههاي مقبول پژوهشگرند؛ يعني دانستههايي که مبنا و اصل به شمار ميآيند و چنان معتبر و غير قابل خدشهاند که پژوهشگر، خود، خواستار دخالت آنها در محک زدن تحقيقات خويش است. اين دخالت، آگاهانه و با اراده پژوهشگر اتفاق ميافتد و از اين رو، نه تنها تأثير ناپسندي ندارد؛ که به عقيده پژوهشگر پايبند به آن، لازم و ضروري است. يک نمونه قابل ارائه، تفسير امام رضا عليه السلام از آيه وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِباً فَظَنَّ أن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ[1] است. فهم ساده و ابتدايي از آيه، اين است که واژه «نَقدر» را به «توانايي» تفسير کنيم، که معناي مشهور آن است؛ اما در اين صورت، بايد عقيدهاي را به يونس پيامبر عليه السلام نسبت دهيم که به هيچ روي، با پيشفرض ما در باره پيامبران بزرگ الهي سازگار نيست. هيچ مؤمن فهيمي چنين نميپندارد که ميتواند به جايي بگريزد که خداوند، قدرتي بر او نداشته باشد؛ تا چه رسد به پيامبري بزرگ مانند حضرت يونس عليه السلام.