نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 246
اينک اصل روايت را ميآوريم و تذکّر ميدهيم که اين، تقطيعي ساده و اتفاقي نيست؛ بلکه به منظور تنآسايي و لااباليگري و اقناع خود و پيروان فراري از تکليف و عبادت است. متن حديث چنين است: ... عن أبي الحسنِ الموصلي، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: جاءَ حِبْرٌ إلى أميرِ المؤمنين (صلوات الله عليه) فقال: «يا أميرَ المؤمنين! هل رأيتَ رَبَّكَ حينَ عَبَدْتَه؟». قال: فَقال عليه السلام: «وَيلَكَ! ما كنتُ أعبُدُ رَبّاً لَم أرَه». قال: «وكيفَ رأيتَه؟». قال: «وَيلك! لا تُدركُه العُيونُ في مُشاهَدَة الأبصارِ ولكنْ رأتْهُ القلوبُ بِحقائقِ الإيمانِ». [1]
اندازه اثرگذاري تمايلات
ناگفته نماند که اين آسيب، به شکلهاي ديگري نيز رخ مينمايد. به سخن ديگر، برخي از اهل دين و ايمان نيز گاهي احاديث را تعميم ميبخشند، تخصيص ميزنند و يا به گونه دلخواه خود، تفسير ميکنند؛ اما نه بدانگونه که با توجه کامل و تنها از سر هوسراني، دانسته و خودخواسته حديث را به معناي ديگر تفسير کنند، بلکه نادانسته و نهفته، از درون و خواستههاي نهان خود اثر ميپذيرند. براي نمونه برخي از دنياگرايان که به آسودگي و عافيتجويي خو گرفتهاند براي فرار از مسئوليتهاي اجتماعي و يا هنگام ناتواني در رويارويي با دنيا و سياست، احاديث عزلت و خُمول [2] (گمنامي) را مطلق و عام و در بر دارنده همه افراد و همه حالتها ميبينند و با استناد به همين تفسير، خود را کنار ميکشند. از سوي ديگر، برخي که شايد خود نيز متوجه تفسير نادرست خويش نيستند، احاديث توجه مؤمن به دنيا و استصلاح مال و بهرهگيري از نعمتها را به منزله چراغ سبز دين براي تجمّلپرستي و اشرافيت و اتراف ميپندارند و خود را در دنيا غرق ميکنند. [3]
[1] الكافي، ج 1، ص 98 ـ 97.[2] ر.ک: ميزان الحکمة، عنوانهاي: «عزلت» و «خمول».[3] ر.ک: توسعه اقتصادي بر پايه قرآن و حديث، تأليف محمد محمدي ريشهري، ترجمه سيد عليرضا حسيني ژرفا، نشر دار الحديث.
نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 246