نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 196
يک سو، صفت «جاهل» در کنار «مجتهد»، بيمعنا مينمايد و از سوي ديگر، امام در صدر حديث، در باره «فقيه» سخن گفته است. براي حلّ هر دو شبهه، بايد توجه داشت که معناي «مجتهد» در زبان فارسي کنوني، غير از معناي آن در عربي است. «مجتهد» در زبان عربي، به معناي «کوشا و تلاشگر» است که اگر بدون علم و خِرَد، گام در راه نهد، زيانش از پيشواي ستمگر و دانشمند بيتقوا، کمتر نيست و تاريخ، شاهد نمونههايي از اين زيان بزرگ بوده است؛ مانند شورش خوارج نهروان در صدر اسلام.
چند معنايي و فارسيزدگي
اکنون که هر دو مبحث واژههاي چند معنايي و فارسيزدگي را پشت سر نهاديم، به نمونههايي اشاره ميکنيم که افزون بر داشتن چند معنا در زبان عربي، کاربرد آن در زبان فارسي، معناي ديگري نيز بر آن افزوده و يا يکي از معاني آن، برجسته شده و معاني ديگرش از ياد رفتهاند. نمونههاي بسياري براي اين واژهها ميتوان بر شمرد؛ ولي به ذکر برخي از آنها بسنده ميکنيم تا تمريني براي هر دو آسيب باشد.
نمونهها
فلج
بسياري از لغتدانان، مانند: خليل در العين، جوهري در صحاح اللغة، ابن فارس در معجم مقائيس اللغة و ابن منظور در لسان العرب، به چند معنايي بودن مادّه «فَلْج» تصريح مى كنند. «فَلْج» به معناى «تقسيم و نصف کردن»، «پيروز شدن و غلبه کردن»، «باز و فراخ شدن ميان دو پا يا دو دست و يا دندانها» است و برخي از هيئتهاي اسمي آن و گاه حالت مجهولي فعل آن، به معناى «فلَج شدن» نيز به كار رفته است. در زبان فارسى، همين معنا شايعتر و مأنوستر است؛ در حالي که بيشينه کاربرد آن در عربي، به معناى «غلبه کردن و پيروز شدن» است. آنچه در پي ميآيد، نمونههاي خوبي براي نشان دادن اين معنا هستند.
نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 196