responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى    جلد : 1  صفحه : 186

عن الطريق» كه به معناى منحرف شدن و كناره ‌گرفتن است. [1] ناگفته نمانَد که گاه در کنار فعل مجرّد، حرفي ديده نمي‌شود؛ امّا معلوم است که معناي حالت ترکيبي آن را مي‌دهد. در اين صورت، حدس زدن حرف مناسب و در تقدير گرفتن آن، لازمه فهم معنا است و اگر با دقّت و مهارت به انجام نرسد، ما را در تبيين متن، دچار مشکل مي‌کند؛ به‌ويژه در جايي که بيش از يک حرف مي‌توان در نظر گرفت؛ مانند آيه شصت سوره نمل که در آن، هر دو حرف «باء» و «عن» را مي‌توان مقدّر دانست. [2]

عقل

برخي از افعال متعدّى، با يکي از حروف جارّ همراه مي‌شوند و مفعول دوّم هم مي‌گيرند. چنين ترکيبي، گاه معناي پيچيده‌اي نيز پديد مي‌آورد. يكى از اين افعال، «عَقَلَ» است كه متعدّى است و به ندرت با «عن» و يا «إلي» [3] به كار مى رود و از اين رو،


[1] ر.ک: الصّحاح، ج 3، ص 1244؛ العين، ج 6، ص 276؛ الإرشاد، الشيخ المفيد، ج 2، ص 74؛ مناقب آل أبي طالب، ج 2، ص 134؛ الصراط المستقيم، العاملي، ج 1، ص 157.

[2] متن آيه چنين است: أمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا كانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلهٌ مَّعَ اللهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يعْدِلُونَ. ترجم? آقاي فولادوند: [آيا آنچه شريک مي‌پندارند، بهتر است] يا آن كس كه آسمان‌ها و زمين را خَلق كرد و براى شما آبى از آسمان فرود آورد. پس به وسيل? آن، باغ‌هاى بهجت‌انگيز رويانيديم. كار شما نبود كه درختانش را برويانيد. آيا معبودى با خدا هست؟ [نَه،] بلكه آنان قومى منحرف‌اند. ترجم? آقاي مکارم: [آيا بُت‌هايي كه معبود شما هستند، بهترند] يا كسي كه آسمان‌ها و زمين را آفريده؟! و براي شما از آسمان، آبي فرستاد كه با آن، باغ‌هايي زيبا و سرورانگيز رويانديم. شما هرگز قدرت نداشتيد درختان آن را برويانيد! آيا معبود ديگري با خدا هست؟! [نَه،] بلكه آنها گروهي هستند كه [از روي ناداني، مخلوقات را] هم‌تراز [ـِ پروردگارشان] قرار مي‌دهند.

[3] «عَقَلَ إليه»، يعني به آن پناه برد؛ ر.ک: تاج العروس، ج 15، ص 506؛ اين هم نمونه‌اي از کاربرد آن: «أوَلا تَرونَ أنَّ الأرضَ وراءَكم بَسابِسُ قِفارٌ ليسَ فيها خَمَرٌ ولا وَزَرٌ يعقَلُ إليه؛ آيا نمي‌نگريد که زمينِ پشت سرتان، صحراهايي باير و بيابان هايي خالي است، که در آنها نه مخفيگاهي هست و نه پناهگاهي که بدان، پناه برد؟!»؛ تاريخ الطبري، ج 3، ص 44.

نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى    جلد : 1  صفحه : 186
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست