نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 167
شايد سؤال شود که: چرا آن باديهنشين، قيد «تَطَوُّع مستحبّي» را ذکر نکرده است؟ پاسخ، آن است که در فرهنگ آن زمان و در فضاي گفتگوي اعرابي و پيامبر، سخن از نماز نخواندن نبوده است. براي روشن شدن پاسخ، از يک مثال، کمک ميگيريم: اگر کسي براي تحقيق در باره کسي نزد شما بيايد و بپرسد: «آيا فلان دوست شما، در محلّ کار، نماز ميخواند؟»، روشن است که مراد سؤالکننده، نماز جماعت است، چون معنا ندارد که دوست مذهبي شما نماز نخواند. آيا ميتوان پنداشت که فردي نزد پيامبر بيايد و بگويد که: «من، نماز نميخوانم و روزه نميگيرم» و پيامبر او را امر به معروف و نهي از منکر نکند؟! به سخن ديگر ميتوان گفت: در صدر اسلام و در ميان مؤمنان، خواندن نمازهاي مستحبّي، چنان شايع و مهم بوده که هنگام سخن گفتن از نماز، ذهن، خود به خود به آن منصرف ميشده است. از اين رو همين الفاظ موجود در روايت، بدون «قيد تطوّع»، مقصود را ميرسانده است و قرينههاي اين معنا، نزد هر دو سوي گفتگوکننده، موجود و روشن بوده است.
توجّه به رفتار و سيره
توجّه به گزارشهايى که سيره عملى پيشوايان معصوم را حكايت ميکنند، بخش ديگر جستجو و تکميلکننده تتبّع براي گردآوري اطّلاعات لازم است؛ امّا گاه از آن، غفلت ميشود. ما بيشتر به سخنان امامان توجّه کردهايم و كمتر به رفتارهاى ايشان پرداختهايم، يا همه سيره چهارده معصوم را در نظر نميآوريم، در حالى كه رفتار همه ايشان، بر ما حجّت است و در موارد متعدّدى، بيانگر و تكميلكننده گفتار ايشان يا روشنکننده حدّ و مرزهاي دقيق آن. سيره معصومان، گاه اطلاق لفظى يک حديث را مقيد مىكند و گاه دلالت آن را زير سؤال ميبرد و ما را وادار مىكند تا به كاوش در باره قرينههاى تبيينکننده حديث بپردازيم. اين تأثير، در کردارهاي بازدارنده، بيشتر از تقريرهاي تأييدكننده به چشم ميآيد. نمونه اين موضوع، گفتگوي امام صادق عليه السلام و سفيان ثوري در باره لباس و پوشش
نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 167