responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى    جلد : 1  صفحه : 107

12. اختصار

تعريف و راه حل

منظور از «اختصار»، عبارت است از: نقل اجمالي؛ حذف برخي از پيرايه‌هاي غير ضروري متن و حکايت کردن جزء اصلي سخن و يا کردار. اختصار حديث، چکيده کردن گزارش واقعه است و به ما کمک مي‌کند تا مقصود گوينده را زودتر دريابيم. اختصار حديث، گاه بدون آن که مشکلي ايجاد کند، همه معناي اصلي و مراد گوينده را مي‌رساند و از اين رو، مي‌توان آن را يکي از شيوه‌هاي «نقل معنا» دانست. در اين صورت، همه مباحثِ شيوه نقل معنا ـ مانند جواز نقل معنا، شروط نقل معنا و دامنه کاربرد آن ـ در اين جا نيز به کار مي‌آيد. آسيب‌هاي احتمالي و اتفاق‌افتاده نيز مشابه هستند؛ هرچند برخي خفيف‌ترند و راه حلّ آنها نيز ساده‌تر است. ما با ارائه چند نمونه، اين بحث را به پايان مي‌بريم. چينش اين نمونه‌ها، به گونه‌اي است که در برخورد با حديث مختصر، مطلب روشني به دست نمي‌آيد؛ اما با دست‌يابي به گزارش‌هاي کامل‌تر، ابهام نخستين از ميان خواهد رفت. در برخي از نمونه‌ها ـ به ويژه آنجا که مختصرکننده حديث، قرائن و اسباب ورود حديث را گزارش نکرده است ـ ، اگر تنها به حديث مختصر بسنده شود، ممکن است حکم نادرستي استنباط و به شارع مقدس منسوب شود و از اين رو، راه گريز از آسيب‌هاي احتمالي اختصار حديث، جست و جوي همه‌جانبه و تشکيل خانواده حديث است.

نمونه‌ها

کفاره روزه

متن مختصر: عائشةُ تَقولُ: إنَّ رجلاً أتَى النبيَّ فقال إنَّه اِحتَرَقَ. قال: «ما لَكَ؟». قال: «أُصِبْتُ أهلِي في رمضانَ». فأتَي النبيُّ بِمِكْتَلٍ يُدعَى العَرْقَ. فقال: «أينَ المُحترقُ؟». قال: أنا. قال: «تَصَدَّقْ بِهذا». [1]


[1] مردي نزد پيامبر خدا آمد و گفت: آتش گرفته است. پيامبر فرمود: «چه شده است؟». عرض کرد: «در ماه رمضان، با همسرم درآميختم». پس پيامبر زنبيلي به نام عَرْق را آورد و فرمود: «آن‌که آتش گرفته، کجا است؟». آن مرد گفت: «اين جا هستم». پيامبر فرمود: «اين را کفّاره بده»؛ صحيح بخاري، ج‌ 2، ص 235، باب إذا جامَعَ في رمضانَ، عمدة القاري، العيني، ج‌ 11، ص 26.

[2] در حالي که ما نزد پيامبر نشسته بوديم، مردي نزد ايشان آمد و عرض کرد: اي رسول خدا! هلاک شدم. پيامبر فرمود: چه شده؟ عرض کرد: در حال روزه، با همسر خود در آميختم. پيامبر فرمود: آيا مي‌تواني بنده‌اي را آزاد کني؟ عرض کرد: نه. پيامبر فرمود: آيا مي‌تواني دو ماه پياپي روزه بگيري. عرض کرد: نه. پيامبر فرمود: آيا مي‌تواني به شصت مسکين غذا بدهي؟ عرض کرد: نه. مرد نزد پيامبر ماند. در حالي که ما نيز همچنان نشسته بوديم، پيامبر زنبيلي پر از خرما آورد و فرمود: سؤال‌کننده کجا است؟ مرد عرض کرد: اين جا هستم. پيامبر فرمود: اين را بگير و کفّاره بده. آن مرد گفت: اي رسول خدا! به کسي فقيرتر از خودم بدهم؟ به خدا سوگند، بين دو حَرّه (سنگلاخ)ي مدينه، خانواده‌اي فقيرتر از خانواده من نيست. پس پيامبر لب به خنده گشود؛ به گونه‌اي که دندان‌هاي پيشينش آشکار شد. آن گاه فرمود: «آن را صرف خوراک خانواده‌ات کن»؛ صحيح بخاري، ج‌ 2، ص 236، باب إذا جامَعَ في رمضانَ ولم يكن له شئٌ فَتَصَدَّقَ عليه فليكفّر.

نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى    جلد : 1  صفحه : 107
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست