نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 104
نقل کامل متن، به ما ميفهماند که «مکاتبة»، به معناي «بستن پيمان ميان بنده و اربابش» بوده است. بنده در اين پيماننامه، در ازاي کار بيشتر براي ارباب، خود را به تدريج از او ميخريده و آزاد ميکرده است و نخستين کسي که اين کار را کرد، لقمان بود، چنانکه متن حديث، او را بندهاي حبشي توصيف کرده است: «ورُوينا عن جعفر بن محمّد عن أبيه عن آبائه أنَّ علياً عليه السلام قال: أوّلُ مَن كاتَبَ، لقمان الحكيم وَکانَ عبداً حَبَشياً». گفتني است نمونههاي شايع اينگونه تقطيع، در نقل و حذف اسباب صدور حديث و قرينههاي مقامي، اتفاق ميافتد که نمونههاي آن در کتاب روش فهم حديث آمده است و در اين جا تکرار نميکنيم. [1]
انکار حديث
گاه، تقطيع چنان نادرست و يا تحريفگونه است که متن و معناي پديدآمده، پذيرفتني نيست و پژوهشگر را به نفي و انکار آن ميکشاند. اين آسيب، کمتر اتفاق افتاده و هرگاه پيش آمده، حديثپژوهان به دليل احتياط در انکار حديث، با جست و جوي فراوان، متن اصلي را يافته، متن کامل حديث را بازسازي کردهاند و بدين سان، آن را پذيرفته و مبناي عمل خويش قرار دادهاند. آنچه در گزارش شيخ طوسي گذشت، چنين است. اگر همه گزارشهاي مربوط را بياوريم، به آساني و با نشان دادن تقطيعهاي صورت گرفته، متن اصلي گفته منسوب به پيامبر بازسازي ميشود.
نمونه
در روايت آمده است: «قال: الشؤم في المَرأة والدارِ والدّابةِ؛ [2] شومي، در زن و خانه و مرکب، تحقّق مييابد».
[1] دعائم الإسلام، قاضي نعمان مغربي، ج 2، ص 309.[2] ر.ک: روش فهم حديث، فصل ( اسباب ورود حديث) .[3] عوالي اللئالي، ج 1، ص 32.
نام کتاب : آسيب شناخت حديث نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 104