اثر نايابى كه در منابع بعدى منعكس شده است: 4. كتاب بستان الكرام[1] كه با عنوان البستان نيز از آن ياد شده است.[2] اين كتاب- كه گويا حجمى بسيار داشته و بزرگ مىنموده- در سده ششم در دسترس بوده و شيخ عماد الدين، معروف به ابن حمزه طوسى (م 560 ق)، از جزء هشتاد و ششم آن، دو حديث نقل كرده است.[3] گويا نسخه يا نسخههايى از آن، تا سدههاى دهم و سيزدهم نيز موجود بوده؛ چراكه مقدّس اردبيلى (م 993 ق) در دو كتاب الأربعين و حديقة الشيعة ى خود[4]، محدّث جزايرى (م 1112 ق) در حاشيه مفتاح اللبيب، و سلطان محمّد در تحفة المجالس و نيز مفتاح الجنّة- كه در سال 1285 ق، تأليف شد-، از آن نقل كردهاند.[5] اثر چاپى: 5. كتاب مأةُ منقبة.
7. شريف رضى (359- 406 ق)
محمّد بن حسين بن موسى بن محمّد بن موسى بن ابراهيم، مكنا به ابو الحسن و معروف به [سيّد] رضى و شريف رضى؛ محدّث، اديب، شاعر، مفسّر و فقيه. شريف رضى، برادر سيّد مرتضى بود. هر دو خانواده پدرى و مادرىشان، فرزانه و وارسته بودند. پدر آنها منزلت اجتماعى والايى داشت[6] و در نزد خلفاى عبّاسى و دولتْمردان آل بويه نيز بسيار محترم بود.[7] سيّد رضى، از مجلس درس شيخ مفيد بهره برد و از برخى مشايخ حديث، چون هارون بن موسى تلعكبرى، روايت كرد.[8]
[1]. خاتمة مستدرك الوسائل، ج 3، ص 143؛ الذريعة، ج 3، ص 107.