از محدّثان قرن پنجم هجرى دانست. زيرا همان گونه كه گذشت شاگردان شيخ مفيد (م 413)[1] مانند سيد مرتضى (م 436)[2] و شيخ ابوالقاسم على بن محمّد، فرزند شيخ مفيد و ابو يعلى جعفرى (م 463)[3]، داماد و جانشين شيخ مفيد كه همه از بزرگان اوايل قرن پنجم و از استادان حلوانى هستند و با توجه به تاريخ ذكرشده شاگردى او نزد برخى از ايشان و نيز تاريخ استفاده او از علامه بندنيجينى[4] در سال 425، ترديدى باقى نمىماند كه او از ستارههاى تابناك عصر زرين و درخشان علم در دهههاى ميانى قرن پنجم بوده است.
انگيزه تأليف
حلوانى در عصر طلايى فرهنگ و ادب مىزيسته و سخن نخست مجامع فرهنگى آن روزگار، فصاحت و بلاغت و روانى بوده است. او مانند سلف صالح خويش، سيد رضى پا به ميدانى نهاد كه قهرمانىاش از آنِ سخنوران بود و در عرصهاى به طرح انديشههاى علوى و جعفرى و معارف اهل بيت عليهم السلام پرداخت كه شعر و نثر و مقاماتنويسى، مهمترين نشانه فضل بود. در عصر او متعلّمان، كتابهاى جاحظ و ابن عبيده ريحانى و سخنان عتّابى[5] و اشعار ابان لاحقى را فرا مىگرفتند و در اين ميان اراده غالب حاكمان بر حذف و مهجور نهادن سخنان فصيح و نغز امامان معصوم شيعه عليهم السلام بود و اين، زمينه را به نفع اديبان و به زيان شيعيان آماده مىساخت. او خود فضاى معاصر خويش را چنين ترسيم مىكند: هرگاه از اميرمؤمنان عليه السلام و ديگر
[3]. رجال النجاشى: رقم 1070 و معجم رجال الحديث ج 15 ص 211 رقم 10473.
[4]. بندنيجين از توابع بغداد و در ناحيه كوهستانى آن در سمت نهروان قرار داشته است و تنى چند به آن جا موصوفند. به گمان اين جانب، او ابو الحسن على بن المظفر بن بدر، از مشايخ خطيب بغدادى و شاگرد ابو احمد حسن بن عبد اللَّه بن سعيد عسكرى، مؤلف« الزواجر والمواعظ»، از مشايخ صدوق است، ر. ك: تاريخ بغداد: ج 10، ص 146، رقم 5295 و الذريعة: ج 12، ص 60، رقم 473.
[5]. ابو عمرو، كلثوم بن عمرو عتابى، شاعر و سخنورى زبردست بود كه نوشتههايى زيبا داشت. او به برمكيان پيوست و آنان او را بههارون الرشيد معرفى كردند و نزد وى جايگاه بلندى يافت.