نام کتاب : دانشنامه احاديث پزشكى نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 653
1102. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در پاسخ به پرسشى درباره نوشيدنى كودك در شكم مادر خويش: امّا نوشيدنى كودك در شكم مادر؛ او چهل شب، نطفه است، چهل شب به صورت يك لَخته، چهل شب به صورت يك آميخته، چهل شب آميختهاى رنگ به خود گرفته، سپس چهل شب يك پارهْ گوشت است، چهل شب، استخوانى رو به استحكام، و آنگاه، جنين. در اين هنگام است كه بانگى مىكند و روح در او دميده مىشود. پس اگر خداوند جلّ إسمه بخواهد او را به صورت آفريدهاى كامل بيرون آورَد [بيرون آورَد][1] و اگر نيز بخواهد، او را تا نُه ماه در رَحِم همچنان بدارد؛ چرا كه فرمان او روا و سخن او راست است. [در همه اين مهلت]، رگهاى رَحِم به كودك آب مىرسانند و از همان جاست كه كودك، پديد مىآيد.
1103. امام صادق عليه السلام خطاب به مفضّل بن عمر: اى مفضل! با ياد كردن از خلقت انسان، آغاز مىكنيم. از آن، پند گير. آغاز آن، تدبير جنين در رَحِم است، در حالى كه در سه پرده از ظلمت قرار دارد: ظلمت شكم، ظلمت زهدان و ظلمت يوگان. آنجا كه جنين، نه چارهاى براى جُستن خوراك دارد، نه راهى براى دور كردن آزار، نه فراهم ساختن منفعت، و نه از خود راندن زيان. در اين هنگام، آنچه او را تغذيه كند، از خون حيض به سويش جريان مىيابد، چنان كه آب، گياه را تغذيه كند. همين، پيوسته غذاى اوست تا آنگاه كه خون خلقت وى، كامل شود، بدنش استحكام يابد، پوستش ياراى تماس با هوا، و چشمش توان رويارويى با نور بيابد. درد زايش مادر، او را برانگيزد و به سختى بيازارد و بفشرد تا كودك، زاده شود.
پس از زاده شدن كودك، آن خونى كه او را از خون مادرش تغذيه مىرساند، به پستانهاى مادر مىرود و مزه و رنگ آن به نوعى ديگر از خوراكى
كه بيش از خون با كودك سازگارى دارد، بدل مىشود تا به گاه نياز، او را همراهى كند. چنين است كه چون كودك زاده شود و لبهاى خود را در جستجوى شير بگشايد و از اين سو بدان سو بچرخاند، پستانهاى مادر را بهسان دو مَشكِ كوچك كه براى برآوردن نياز او آويخته شدهاند، مىيابد و از آن پس، تا هنگامى كه بدنش مرطوب، اندامهاى درونىاش نازك و اعضاى بدنش نرم است، از اين شير تغذيه مىكند.
امّا آن زمان كه اين كودك به تحرّك آيد و به غذايى درشتتر نيازمند افتد تا بدان استحكام يابد و تنش نيرومند گردد، دندانهاى آسيا و دندانهاى كنارى سر برآورند تا به كمك آنها، غذا را بجَوَد و بدينسان، غذا براى او نرم و آسان و گوارا گردد.
انسان، پيوسته در اين وضعيت است تا هنگامى كه به بلوغ برسد. پس چون به بلوغ رسيد، اگر نرينه باشد، موى در چهره او رُخ نمايد و اين، نشان مردىِ وى باشد و كماند مردانى كه از مرزِ خُردسالى فراتر برده شده باشند و همانند زنان باشند و اگر هم مادينه باشد، چهرهاش پيراسته از مو بماند تا همچنان از خوشنمايى و شادابى، كه مردان را به آنچه استمرار و ماندگارى نسل در آن است، برانگيزد.
اى مفضّل! در آنچه انسان در اين وضعيتهاى متفاوت، بدان تدبير مىشود، بنگر. آيا به گمان تو اين همه به اهمال و وِلِنگارى صورت پذيرفته است؟
به گمان تو، اگر در هنگامى كه در رَحِم بود، آن خون به سوى وى جريان نمىيافت، آيا نمىچروكيد و آنسان كه گياهى به گاه بىآبى مىخشكد، نمىخشكيد؟
يا آن هنگامى كه استحكام يافته بود، اگر درد زايش او را نمىفِشُرد و نمىآزُرد، آيا همچنان بهسانِ دفن شدهاى در خاك، در رَحِم نمىمانْد؟
يا اگر پيدايش شير با ولادت او همخوان نبود، آيا او از گرسنگى نمىمُرد يا ناگزير نبود از غذايى تغذيه كند كه با وى، سازگارى ندارد و بدنش با آن استوارى نمىيابد؟
اگر هم در وقت مناسب خود، دندانها بر او نمىروييد، آيا جويدن و گوارش غذا براى وى ناشدنى نبود؟ يا ناگزير نمىبايست او را بر همان شيرخوارگى نگه مىداشت تا در نتيجه، بدنش استحكام نيابد و به هيچ كارى نيايد و افزون بر آن، مادرش را به خود مشغول بدارد تا از تربيت ديگر فرزندان بازمانَد؟
[سرانجام،] اگر در هنگامخود، مو بر چهره او نمىروييد، آيا همچنان بر ريخت كودكان نمىمانْد تا هيچ شُكوه و جلالى در وى نبينى؟
[1] اين استدراك، مستند است به مختصر تاريخ دمشق و كنز العمّال.
نام کتاب : دانشنامه احاديث پزشكى نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 653