نام کتاب : نظام اخلاقى اسلام نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 190
نيافته و از آنها آگاهى پيدا نكرده است، از جمله امور غيبى است كه به تدريج در دايره حس و شهادت وارد مى شود.
موجودات ريز و درشتى كه در صحنه هستى، در فضا و اعماق زمين پراكنده اند و هركدام با نظام خاصى آفريده شده اند، همگى جزء غيب بوده و در اين آيه به اين نكته اشاره شده است، آن جا كه مى فرمايد: (وَلِلّهِ غَيْبُ السَّمواتِ وَالأَرضِ).
از اين آيه و همچنين آيات ديگر استفاده مى شود كه موضوع آگاهى از غيب، از آن خداست:
(وَعِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاّ هُوَ).[1]
«كليدهاى (اطلاع بر) غيب پيش خداست; جز او، كسى از آنها آگاهى ندارد».
(قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِى السَّمواتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاّ اللّهُ).[2]
«بگو: جز خدا، كسى در آسمان ها و زمين، از غيب آگاه نيست».
به طور مسلم، آن علم غيبى كه مخصوص خداست و كسى در اين علم شريك او نيست، همان علم ذاتى و ازلى اوست كه آن را از جايى به دست نياورده و عين ذات او بوده و از هر نوع قيود امكانى و حد و مرز مبرا و منزه است. ولى اختصاص چنين علم غيبى به خداوند مانع از آن نيست كه خداى متعال، گاهى برخى از بندگان خاص خود را به يك رشته از امور غيبى آگاه سازد، چنان كه درباره شخص پيامبر اين كار را انجام داده است: