responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 758

بتواند مالك را از بين ببرد ودر برابر، او را پس از تسلط بر مصر از پرداخت ماليات معاف خواهد كرد. معاويه به اين كار اكتفا نكرد وبراى تقويت روحيه مردم واثبات اينكه او وتمام پيروانش در راه خدا گام بر مى دارند از مردم شام خواست كه پيوسته مالك را نفرين كنند واز خدا بخواهند كه او را نابود سازد.زيرا اگر مالك كشته مى شد مايه شادمانى مردم شام مى گشت وباعث مى شد كه آنان اعتماد بيشترى به رهبر خود پيدا كنند.

وقتى مالك به سرزمين قلزم رسيد، مأمور معاويه از او دعوت كرد كه به خانه اش وارد شود وبراى جلب اعتماد او گفت كه هزينه پذيرايى را از ماليات حساب خواهم كرد.

ميزبان پس از ورود مالك به خانه اش به دوستى باعلى (عليه السلام) تظاهر مى كرد تا آنجا كه توانست اعتماد مالك را جلب كند. او براى مالك سفره اى گسترد ودر آن شربتى از عسل نهاد. اين شربت به قدرى مسموم بود كه طولى نكشيد كه مالك را از پاى در آورد.

در هرحال، وقتى خبر قتل مالك به معاويه رسيد بر بالاى منبر قرار گرفت وگفت:اى مردم، فرزند ابوطالب دو دست توانا داشت كه يكى از آنها (عمّار ياسر) در نبرد صفّين بريده شد وديگرى (مالك اشتر) امروز قطع گرديد.[1]

مرگى كه گروهى را خنداند وگروهى را گريان ساخت

شهادت مالك مايه شادمانى مردم شام شد، زيرا آنان از زمان نبرد صفّين كينه مالك را به دل داشتند.امّا وقتى خبر شهادت وى به امام(عليه السلام)رسيد آن حضرت با صداى بلند گريست وفرمود:

«عَلى مِثْلِكَ فَلْيَبْكينَ الْبَواكِي يا مالِكُ».يعنى براى مثل تو بايد زنان نوحه گر


[1] الغارات، ج1، ص 264; تاريخ طبرى، ج72; كامل ابن اثير، ج3، ص 352.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 758
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست