responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 73

فصل سوّم

قهرمان بى نظير جنگ بدر

نعره هاى جگر خراش مردى به نام ضمضم كه گوشهاى شتر خود را بريده، بينى آن را شكافته، جهازش را برگردانده، وارونه نهاده بود، توجه قريش را به خود جلب كرد. او در حالى كه پيراهن خود را از جلو وعقب چاك زده، بر پشت شترى كه خون از گوش ودماغ آن مى چكيد ايستاده بود وفرياد مى زد:مردم! شترانى كه حامل نافه مُشكند از طرف محمّد وياران او در خطرند. آنان مى خواهند همه آنها را در سرزمين «بدر» مصادره كنند. به فرياد برسيد! يارى كنيد!

ناله ها واستغاثه هاى پياپى او سبب شد كه تمام دلاوران وجوانان قريش خانه ومحل كار وكسب خود را ترك گويند ودور او را بگيرند.وضع رقّت بار شتر وزارى والتماس ضمضم عقل رااز سر مردم ربود وزمام كار را به دست احساسات سپرد. اكثر مردم تصميم گرفتند كه شهر مكّه را براى نجات كاروان قريش به سوى بدر ترك كنند.

پيامبر عاليقدر برتر وبالاتر از آن بود كه به مال ومنال كسى چشم بدوزد واموال گروهى را بى جهت مصادره كند. امّا چه شده بود كه وى چنين تصميمى گرفته بود؟

انگيزه رسول اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) براى اين كار دو چيز بود:

1) قريش بدانند كه راههاى بازرگانىِ آنها در اختيار نيروهاى اسلام قرار گرفته است واگر آنان از نشر وتبليغ اسلام مانع شوند وآزادى بيان را از مسلمانان سلب كنند شريانهاى حياتى آنان به وسيله نيروهاى اسلام بريده خواهد شد. زيرا گوينده هر قدر

نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 73
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست