نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 721
امام (عليه السلام) براى روشن ساختن مردم، كه از سرگرفتن نبرد با معاويه بر خلاف پيمان صفّين نيست بلكه بر طبق آن بايد نبرد تجديد گردد تا دشمن از پاى در آيد، سخنرانيهاى متعددى انجام داد. در يكى از سخنان خود چنين گفت:
شرط ما با آنان اين بود كه به عدل وداد داورى كنند وبه حق عمل نمايند، وهر دو نفر شرط ما را، پيش از داورى ظالمانه خود، پذيرفته بودند. اكنون با راه حق مخالفت ورزيده وحكم به باطل داده اند.حجّت با ماست وبايد براى خاموش كردن فتنه جهاد را از سر گيريم.
در انديشه امام (عليه السلام) وياران او مسئله اى جز بر انداختن شجره خبيثه ودر آوردن غدّه فساد نبود وتمام تلاش وهمّت او صرف همين مى شد.امّا ناگهان صفحه تاريخ ورق خورد وجريان بر خلاف اين انديشه ها وطرحها پيش رفت وبه جاى نبرد با معاويه، نبرد با خوارج به صورت يك مسئله قطعى ولى مقطعى رخ نمود. اكنون بايد ديد چه شد كه جام صبر وحوصله امام (عليه السلام) لبريز شد و او را بر نبرد با آنان مصمّم ساخت. علل مسئله را مى توان در مطالب زير به دست آورد:
1ـ گزارش رسيد كه خوارج در خانه عبد اللّه بن وهب راسبى به دور هم گرد آمده اند وبه عنوان امر به معروف ونهى از منكر تصميم بر قيام مسلحانه گرفته اند وبه اين منظور نامه اى به همفكران خود در بصره نوشته و از آنان دعوت كرده اند كه هرچه زودتر به اردوگاه خوارج در كنار «خيبر» نهروان بپيوندند وخوارج بصره نيز اعلام آمادگى كرده اند.[2]
2ـ رأى دادگاه دومة الجندل، كه در آن با كمال وقاحت امام (عليه السلام) را