responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 707

گرفت وديديم كه شما چنين فرصتى به دشمن داديد.[1]

ابن ابى الحديد در شرح خطبه سى وششم مى گويد:

خوارج گفتند كه آنچه مى گويى همه حق وبجاست، ولى چه مى توان كرد كه ما گناه بزرگى مرتكب شده ايم واز آن توبه كرده ايم وتو نيز بايد توبه كنى. امام، بدون اينكه به گناه خاصى اشاره كند، به طور كلّى گفت:«أَسْتَغْفِرُ اللّهَ مِنْ كُلِّ ذَنْب». در اين موقع شش هزار نفر از اردوگاه خوارج، به عنوان انصار امام، خارج شدند وبه وى پيوستند.

ابن ابى الحديد در تفسير اين استغفار مى گويد:

توبه امام يك نوع توريه واز مصاديق «اَلْحَربُ خُدْعَةٌ» بوده است. او سخن مجملى گفت كه تمام پيامبران آن را مى گويند ودشمن نيز به آن راضى شد، بدون اينكه امام به گناهى اقرار كرده باشد.[2]

شرارت دشمن دوست نما

پس از بازگشت خوارج از اردوگاه به كوفه، در ميان مردم شايع كردند كه امام از پذيرش حكميت بازگشته وآن را ضلال وگمراهى دانسته است ودر صدد تهيّه وسايل است كه مردم را براى نبرد با معاويه، پيش از اعلام رأى حكمين، حركت دهد.

در اين ميان اشعث بن قيس، كه زندگى ونحوه پيوستن او به امام (عليه السلام) كاملاً مرموز بوده است، در ظاهرى دوستانه، امّا در باطن به نفع معاويه، وارد كار شد وگفت:مردم مى گويند اميرمؤمنان از پيمان خود برگشته ومسئله حكميت را كفر وگمراهى انگاشته است وانتظار بر انقضاى مدّت را خلاف مى داند.


[1] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج2، ص 280.
[2] همان، همانجا.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 707
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست