responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 703

ابن عبّاس واحتجاج او با خوارج

ابن عبّاس به امر امام (عليه السلام) به اردوگاه خوارج رفت وبا آنان گفتگويى انجام داد كه ذيلاً نقل مى شود:

ابن عباس: سخن شما چيست وبر اميرمؤمنان چه ايرادى داريد؟

خوارج: او امير مؤمنان بود، ولى وقتى تن به حكميت داد كافر شد. بايد به كفر خود اعتراف و از آن توبه كند تا ما به سوى او بازگرديم.

ابن عبّاس:هرگز بر مؤمن شايسته نيست مادامى كه يقين ا و به اصول اسلامى آلوده به شك نشده به كفر خود اقرار كند.

خوارج: علّت كفر او اين است كه تن به حكميت داد.

ابن عباس: پذيرش حكميت يك مسئله قرآنى است كه خدا در مواردى آن را ياد كرده است، از جمله مى فرمايد:

(وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُم بِهِ ذَوا عَدْل مِنْكُمْ) (مائده:95).

(اى افراد با ايمان شكار را در حال اِحرام به قتل نرسانيد) وهركس ازشما عمداً آن را به قتل رساند بايد كفّاره اى معادل آن از چهارپايان بدهد، كفّاره اى كه دو نفر عادل از شما معادل بودن آن را تصديق كند.

هرگاه خداوند در مسئله شكار در حال احرام كه از پيچيدگى كمترى برخوردار است به تحكيم فرمان دهد، چرا در مسئله امامت، آن گاه كه براى مسلمانان مشكلى پيش آورد، اين تحكيم روا نباشد؟

خوارج: داوران بر نظر او رأى داده اند ولى او نپذيرفته است.

ابن عبّاس:موقعيت داور بالاتر از موقعيت خود امام نيست.هرگاه امام مسلمانان راه خلاف در پيش گيرد بايد امّت با او به مخالفت برخيزند، چه رسد به

نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 703
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست