responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 702

تلاشهاى هدايتگرانه امام(عليه السلام)

شورش بخشى از ارتش امام (عليه السلام)، كه بازوى محكم واستوار او به شمار مى رفت، عرصه راتنگتر ودشوارتر ساخت. اين شورش دوبار صورت گرفت:يك بار درصفّين وخواسته شورشيان در آنجا اين بود كه امام (عليه السلام) جنگ را متوقّف سازد وداورى حكمين را بپذيرد وگرنه به قتل مى رسد; بار ديگر پس از امضاى پيمان وپذيرش حكميّت از طرف همان گروه كه اين بار خواسته اى كاملاً به عكس خواسته نخست داشتند وخواهان نقض عهد وناديده گرفتن ميثاق پيشين بودند.

خواسته نخست، هرچند پيروزى امام (عليه السلام) را از بين برد، ولى تن دادن به صلح در آن شرايط كه سپاهيان ساده لوح امام نه تنها حاضر به نبرد نبودند بلكه آماده بودند حتى آن حضرت را ترور كنند كارى نامشروع وبرخلاف اصول ومقررات عقلى به شمار نمى رفت وبه تعبير خود امام خطاب به سران خوارج «پذيرش داورى حكمين به سبب فشار ياران يك ناتوانى در تدبير وضعف در انجام كار بود كه از ناحيه آنان بر او تحميل شد».[1] در حالى كه خواسته دوّم درست بر خلاف صريح قرآن بود كه همگان را بر حفظ مواثيق وپيمانها دعوت مى كند.

در اين صورت، امام (عليه السلام) چاره اى جز ثبات واستوارى وارشاد وهدايت فريب خوردگان واحياناً كوشش در تفريق جمع آنان نداشت. از اين رو، نخست به تلاشهاى هدايتگرانه مبادرت كرد، ولى چون اين حربه مؤثّر واقع نشد، به تناسب شرايط، از حربه هاى ديگر بهره گرفت، از جمله براى هدايت آنان از ياران فاضل ودانشمند خود، كه در ميان مسلمين به آگاهى از كتاب وسنّت اشتهار داشتند، كمك گرفت وآنان را به اردوگاه خوارج فرستاد.


[1] ما هُوَ ذَنْبٌ وَ لكِنَّهُ عَجْزٌ في الرَّأيِ وَ ضَعْفٌ في الفِعْلِ. تاريخ طبرى، ج4، ص 53.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 702
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست