responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 688

مراجعه به كتابهاى حديث وتاريخ صحّت واستوارى حديث فوق را ثابت مى كند. از اين جهت، دامن سخن را در اين مورد كوتاه كرده، يادآور مى شويم كه محقّق بزرگ مرحوم علاّمه امينى در كتاب «الغدير» قسمتى از صور حديث ومدارك آن را جمع كرده است.[1]

تاريخ مارقين گواهى مى دهد كه آنان پيوسته پرخاشگران بر حكومتهاى زمان بودند و زير بار هيچ حكومتى نمى رفتند.نه حاكمى را به رسميت مى شناختند ونه حكومتى را. حاكم عادل ومنحرف، مانند على (عليه السلام) ومعاويه، در نظر آنان فرق نمى كرد ورفتار آنان با يزيد ومروان با رفتار آنان با عمر بن عبدالعزيز نيز يكسان بود.

ريشه هاى خوارج

ريشه خوارج به گونه اى مرتبط به عصر رسول خداست.اين گروه در عصر پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) فكر وايده خود را اظهار مى كردند وسخنانى مى گفتند كه روح عدم تسليم وپرخاشگرى در آنها نمايان بود.مورد زير از نمونه هاى بارز اين موضوع است:

پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله وسلم) غنائم «حُنَيْن» را بنابر مصالحى تقسيم كرد وبراى تأليف قلوبِ مشركان تازه مسلمان، كه ساليان درازى بااسلام در حال جنگ بودند، به آنان سهم بيشترى داد.در اين موقع حرقوص بن زهير زبان به اعتراض گشود وبى ادبانه رو به پيامبر كرد وگفت: عدالت كن!

گفتار دور از ادب وى پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) را ناراحت كرد ودر پاسخ فرمود:واى بر تو، اگر عدالت نزد من نباشد، در كجا خواهد بود؟ عمر در اين هنگام پيشنهاد كرد كه گردن او را بزنند، ولى پيامبر نپذيرفت و از آينده خطرناك او گزارش داد وفرمود:او را رها كنيد كه پيروانى خواهد داشت كه در امر دين بيش از حد كنجكاوى خواهند كرد وهمچون پرتاب تير از كمان از دين بيرون خواهند رفت.[2]


[1] الغدير، ج3، صص 195ـ 188، در نقد كتاب منهاج السُّنّة.
[2] سيره ابن هشام، ج2، ص 497.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 688
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست