responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 548

بودند ترك گفتند ورفتند، وبدين گونه ديگران را وارث آنان قرار داديم. پس نه آسمان بر آنان گريه كرد ونه زمين، ومهلت داده نشدند.

آن گاه امام (عليه السلام) افزود: گروه دوّم نيز وارث بودند ولى رفتند وديگران وارث آنان شدند. اين گروه نيز اگر سپاس نعمت را بجا نياورند، نعمتهاى الهى، به جهت نافرمانى، از آنان نيز سلب مى شود. از كفران نعمت دورى جوييد، تا بدبختى شما را فرا نگيرد. سپس دستور داد كه سپاه در نقطه بلندى از آنجا فرود آيند.

منطقه اى كه امام (عليه السلام) در آن فرود آمده بود نزديك مدائن بود. امام دستور داد كه حارث اعور در شهر ندا دهد كه هر كس قدرت جنگيدن دارد در وقت نماز عصر به حضور امير مؤمنان برسد. وقت نماز عصر فرا رسيد وافراد قدرتمند آنان به حضور امام (عليه السلام)آمدند. امام خدا را حمد وسپاس گفت وآن گاه افزود:

من از تخلّف شما از شركت در جهاد وجدا شدنتان از مردم منطقه وزندگى در سرزمين مردم ستم پيشه ونابود شده در شگفتم. نه به نيكى امر مى كنيد ونه از بديها باز مى داريد.[1]

كشاورزان مدائن گفتند:ما در انتظار دستور تو به سر مى بريم.آنچه دوست دارى فرمان ده. امام (عليه السلام) به عدى بن حاتم دستور داد كه در آنجا بما ند وهمراه آنان به سوى صفّين حركت كند. عدى، پس از سه روز توقف، همراه با سيصد نفر مدائن را ترك گفت ولى به فرزند خود يزيد دستور داد كه در آنجا بماند وبا گروه دوّم به امام (عليه السلام) بپيوندند. او نيز در رأس چهار صد نفر به امام پيوست.[2]

استقبال كشاورزان انبار از امام (عليه السلام)

امام (عليه السلام) مدائن را به سوى «انبار» ترك گفت. مردم انبار از حركت امام


[1] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج3، ص 203ـ 202; وقعه صفين، ص 142.
[2] وقعه صفين، ص 143; شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج3، ص 203.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 548
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست