responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 477

سر استاندار من عثمان بن حنيف آوردند، آگاه مى سازم. من از مدينه همراه با مهاجران وانصار بيرون آمدم ودر نيمه راه در نقطه اى به نام «عذيب» به فرزندم حسن وعبد اللّه بن عباس وعمّار ياسر وقيس بن سعد بن عباده دستور دادم كه روانه كوفه شوند ومردم را به شركت در سپاه اسلام براى سركوبى پيمان شكنان دعوت كنند. مردم كوفه نيز پاسخ مثبت گفتند. من در پشت بصره فرود آمدم وسران شورش را در دعوت به خويش معذور شمردم واز لغزش آنان گذشتم وبار ديگر از آنان خواستم كه بيعت خود را با من استوار سازند. ولى آنان جز به جنگ تن ندادند. من نيز از خدا مدد خواستم ووارد نبرد شدم. گروهى كشته شدند وگروهى پا به فرار نهادند وبه بصره رفتند. آن گاه آنچه را كه من پيش از نبرد از آنان مى خواستم از من خواستند. من نيز سلامت وعافيت آنان را خواستار شدم وصلح وصفا جايگزين جنگ شد. عبد اللّه بن عبّاس را براى استاندارى آنجا نصب كردم وخود به سوى كوفه آمدم واين نامه را به وسيله زَحْر بن قيس براى تو فرستادم. آنچه مى خواهى از او بپرس.[1]

در اين نامه وهمچنين در نامه ديگرى كه به اشعث نوشته شده، كوشش شده است علّت مقابله با دو شيخ قريش ودو صحابى نامدار(طلحه وزبير) روشن گردد تا جامعه اسلامى بداند كه آنان نخست با امام بيعت كردند وبا شكستن پيمان خود، نظم جامعه را بهم زدند واغتشاش وشورش بپا كردند.

چون نامه امام به استاندار همدان رسيد او در ميان مردم برخاست وگفت:

اى مردم، اين نامه امير مؤمنان على بن ابى طالب است. او فردى مورد اعتماد در دين ودنياست وما خدا را از پيروزى او بر دشمن سپاسگزاريم. اى مردم، سابقان در اسلام، از مهاجرين وانصار وگروه تابعان، با او بيعت كردندواگر امر خلافت را ميان همه مسلمانان مورد گزينش قرار مى دادند او شايسته ترين فرد بر اين كار بود. مردم، ادامه زندگى در پيوستن به اجتماع وفنا ومرگ در تفرّق وجدايى است. على


[1] وقعه صفين، صص 19و 20; شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج3، صص 70 و71; الامامة والساسة، ص 82.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 477
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست