responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 476

خدا به حق انسانها را آفريد واز هر انسانى جز عمل به حق راضى نيست. در سلطنت الهى مايه تذكرى است از آنچه خداوند عطا كرده است وآن اينكه مملكت بدون تدبير قوام ندارد وحتماً بايد حكومتى برپا باشد. وكار ما در صورتى وحدت مى پذيرد كه متأخران به گذشتگان بد نگويند. پس هرگاه افراد متأخر به گذشتگان بد گفتند وبا روش نيكوى آنان مخالفت ورزيدند هم خود نابود شدند وهم ديگران را نابود كردند.

آن گاه امام (عليه السلام) بزرگِ آنان، نرسا، را بر خود آنان امير كرد.[1]

نامه هاى امام (عليه السلام) به بعضى از استانداران

پس از ورود امام (عليه السلام) به كوفه واعزام استانداران به اطراف، ياغيگرى معاويه بيش از هر چيز فكر آن حضرت را به خود مشغول ساخته بود وپيوسته در صدد بود كه اين غده سرطانى را از پيكر جامعه اسلامى خارج كند. از طرف ديگر، وضع برخى از استانداران وصميميت آنان با امام (عليه السلام) چندان روشن نبود وهنوز بيعت خود ومردم را با آن حضرت اعلام نكرده بودند. ازا ين جهت، امام به برخى از استانداران كه از ناحيه خليفه سوم فرمانى داشتند نامه نوشت واز آنان خواست كه وضع خود را روشن كنند وبيعت خود ومردم منطقه خود را اعلام دارند.[2]

در ميان نامه هاى امام (عليه السلام) دو نامه مهم وجود دارد كه يكى را به جرير بن عبد اللّه بجلى استاندار همدان نوشته است وديگرى را به اشعث بن قيس كِندى استاندار آذربايجان. اينك به خلاصه اين دو نامه اشاره مى كنيم:

نامه امام(عليه السلام) به استاندار همدان

خداوند وضع ملّتى را دگرگون نمى سازد مگر اينكه آنان وضع روحى خود را دگرگون كنند. من تو را از جريان طلحه وزبير، آن گاه كه بيعت را شكستند وبلايى بر


[1] وقعه صفّين، ص 14.
[2] كامل ابن اثير، ج3، ص 141.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 476
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست