responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 470

حبيب بار ديگر برخاست وگفت: شدت عمل وتجاوز از حد در جلوگيرى از وقوع حوادث ناگوار، از ملايمت ونرمش با دشمنان مؤثّرتر است.

امام با منطق حكيمانه خود به هدايت او پرداخت وگفت:

خدا چنين دستورى نداده است. انسان در مقابل انسان كشته مى شود; ديگر ظلم وتجاوز چه جايى دارد؟خداوند مى فرمايد:(وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيّه سُلطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً).(اسراء:33) يعنى:هركس مظلوم كشته شود به ولىّ او قدرت قانونى بخشيده ايم كه انتقام بگيرد، ولى در قصاص اسراف نكنيد، كه به حق ولىّ مقتول مورد حمايت ونصرت الهى است). واسراف در قتل اين است كه غيرِ قاتل را به جاى قاتل بكشند.

فضاى باز سياسى

متخلّفان كوفه از مذاكره امام (عليه السلام) با رئيس شرطه ها، دادگرى على (عليه السلام) را به رأى العين مشاهده كردند وفضاى سياست را باز ديدند ولذا علل تخلّف خود را بازگو كردند:

1ـ مردى از متخلفان به نام ابو بردة بن عوف برخاست وعلّت عدم پيوستن خود به سپاهيان امام (عليه السلام) را از طريق سؤال در باره مقتولان جمل روشن ساخت.او از امام پرسيد: آيا كشتگان اطراف اجساد زبير وطلحه را ديدى؟ آنان چرا كشته شدند؟ امام (عليه السلام) با بيان علت آن، اعتماد سائل را به راه وروش خود جلب كرد وگفت: آنان پيروان وكارگزاران دولت مرا از دم تيغ گذراندند وشخصيتى ما نند ربيعه عبدى را با گروهى ازمسلمانان كشتند. جرم مقتولان اين بود كه به مهاجمان پيمان شكن گفتند كه مثل آنان پيمان شكنى نمى كنند وبا امام خود از در حيله وخدعه وارد نمى شوند. ومن از ناكثان خواستم كه قاتلانِ كارگزاران دولت راتحويل دهند تا قصاص شوند وآنگاه كتاب خدا ميان من وآنان حكم وداورى كند. آنان از تحويل قاتلان ابا كردند وبا من به جنگ برخاستند، در حالى كه بيعت من

نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 470
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست