responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 446

سپس براى اصلاح شمشير خود، كه كج شده بود، به سوى يارانش بازگشت.

ياران امام، مانند عمّار ومالك وحسن وحسين، به او گفتند: ما كار حمله را صورت مى دهيم، شما در اينجا توقّف كنيد. امام به آنان پاسخ نگفت ونگاهى هم نكرد، بلكه چون شير مى غرّيد وتمام توجّه او به سپاه دشمن بود وكسى را در كنار خود نمى ديد. آن گاه پرچم را دو مرتبه به فرزند خود داد وحمله ديگرى آغاز نمود وبه قلب لشكر فرو رفت وهركس را در برابر خود ديد درو كرد. دشمن از پيشِ روى او فرار مى كرد وبه اطراف پناه مى برد. در اين حمله، امام به اندازه اى كشت كه زمين را با خون دشمن رنگين ساخت.سپس برگشت در حالى كه شمشير او كج شده بود كه آن را با فشار بر زانوان راست كرد. در اين هنگام ياران او در اطرافش گرد آمدند واو را به خدا سوگند دادند كه مبادا شخصاً حمله كند زيرا كشته شدن او موجب نابودى اسلام خواهد شد وافزودند كه ما براى تو هستيم.امام فرمود:من براى خدا نبرد مى كنم وخواهان رضاى او هستم.سپس به فرزند خود محمّد حنفيه فرمود:بنگر، اينچنين حمله مى كنند.محمّد گفت:چه كسى مى تواند كار تو را انجام دهد اى امير مؤمنان!

دراين موقع امام به اَشتر پيام فرستاد كه بر جناح چپ لشكر دشمن كه آن را هلال فرماندهى مى كرد حمله برد. در اين حمله، هلال كشته شد وكعب بن سور قاضى بصره كه زمام شتر را در دست داشت وعمرو بن يثربيِ ضبّى كه قهرمان سپاه جمل بود ومدتها از طرف عثمان قضاوت بصره بر عهده او بود كشته شدند. همّت لشكر بصره اين بود كه شتر عايشه سر پا باشد، زيرا سمبل ثبات واستقامت آنها بود. از اين رو، سپاه امام چون كوه به سوى جمل حمله برد وآنان نيز كوه آسا به دفاع پرداختند وبراى حفظ زمام آن هفتادنفر از ناكثان دست خود را از دست دادند [1].

در حالى كه سرها از گردنها مى پريد، دستها از بندها قطع مى شد، دل


[1] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج1، ص 265.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 446
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست