responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 419

فصل هشتم

كودتاى خونين

در چنان شرايطى بود كه سران ناكثان در خود احساس قدرت كردند وهنوز از ارسال نامه عثمان چيزى نگذشته بود كه در يك شب سرد كه باد تندى نيز مىوزيد، به هنگام نماز عشاء وبه نقلى به هنگام نماز صبح، به مسجد ودار الاماره حمله بردند وبا كشتن مأموران حفاظتِ مسجد ودار الاماره وزندان، كه تعداد آنان مختلف نقل شده است، بر حسّاسترين نقاط شهر مسلّط شدند وسپس براى جلب توجّه مردم، هر يك از سران به سخنرانى پرداخت.

طلحه در ضمن تجليل از خليفه مقتول گفت:خليفه گناهى مرتكب شد ولى به سبب آن توبه كرد. ما نخست مى خواستيم او را توبيخ كنيم، ولى سفيهان ما بر ما غلبه كردند واو را كشتند. وقتى سخن او به اينجا رسيد، مردم لب به اعتراض گشودند وگفتند: نامه هايى كه از تو در باره خليفه مى رسيد مضمونى غير از اين داشت. تو ما را بر قيام بر ضدّ او دعوت مى كردى.

در اين هنگام زبير برخاست ودر تبرئه خود گفت: از من نامه اى به شما نرسيده است.

در اين موقع مردى از قبيله «عبد القيس» برخاست وسرگذشت خلافت خلفاى چهارگانه را مطرح كرد وحاصل گفتار او اين بود كه نصب تمام خلفا به وسيله شما مهاجرين وانصار صورت مى گرفت وكوچكترين مشورتى با ما نمى كرديد. تا اينكه سرانجام با على بيعت كرديد بدون اينكه از ما نظر بخواهيد. حال چه ايرادى بر او

نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 419
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست