responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 408

شمار مى رفت، در آن روز رو به مردم كرد وگفت:اى مردم، اگر با امّ المؤمنين بيرون آمده ايد براى او نيكفرجامى بخواهيد، واگر براى گرفتن انتقام خون عثمان خروج كرده ايد قاتلان عثمان همين سران شمايند، واگر به منظور انتقاد بر على به راه افتاده ايد بگوييد چه اشكالى بر او گرفته ايد. شما را به خدا، در ظرف يك سال از برپا كردن دو فتنه (قتل عثمان ونبرد با على) بپرهيزيد. ولى نه سخنان سعيد ونه كلام مغيره، هيچ يك در آنان اثر نكرد. پس سعيد راه يمن را ومغيره راه طائف را در پيش گرفت وهيچ كدام در نبردهاى جمل وصفّين شركت نجستند.

شتاب در حركت

طلحه وزبير براى پرهيز از گرفتارى به دست امام (عليه السلام) منازل ميان مكه وبصره را به سرعت طى مى كردند. از اين رو، به فكر تهيه شترى تندرو افتادند كه هرچه زودتر عايشه را به بصره برساند. در نيمه راه، عربى را از قبيله «عُرنيه» ديدند كه بر جمل (شتر نر) تيز پايى سوار است. از او خواستند كه جمل خود را بفروشد. او ارزش شتر خود را هزار درهم گفت. خريدار اعتراض كرد وگفت:مگر ديوانه اى؟ كجا ارزش يك جمل هزار درهم است؟ صاحب شتر گفت: تو از وضع آن آگاه نيستى. هيچ شترى را ياراى مسابقه با آن نيست.خريدار گفت:اگر بدانى اين جمل را براى چه كسى مى خواهم بدون دريافت درهمى آن را مى بخشى.پرسيد: براى چه كسى مى خواهى؟گفت براى عايشه امّ المؤمنين،صاحب شتر، از روى اخلاص به ساحت نبوّت، جمل را تقديم كرد ودر برابر آن چيزى نخواست. خريدار براى اينكه از او به عنوان راهنما استفاده كند، او را به محلّى كه كاروان عايشه در آنجا فرود آمده بود برد ودر مقابل آن جمل يك شتر ماده به ضميمه چهار صد يا ششصد درهم به وى داد واز او خواست كه آنان را در پيمودن بخشى از اين بيابان كمك كند واو نيز پذيرفت.

راهنما، كه از آشناترين افراد به آن سرزمين بود، مى گويد: از هر آبادى وچاه

نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 408
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست