responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 388

3ـ معاويه، در آغاز كار ودر نيمه هاى جنگ صفين، به امام (عليه السلام) پيشنهاد كرد كه حكومت شام ومصر را به صورت خود مختارى به او واگذار كند وخراج وماليات اين دو منطقه در اختيار او باشد وپس از درگذشت امام، او خليفه مسلمين گردد. اينك مشروح اين مطلب:

امام (عليه السلام) در آغاز كار خود شخصيتى مانند جرير بجلى را با نامه اى به شام اعزام كرد. در آن نامه چنين نوشته بود:

گروهى كه با ابوبكر وعمر وعثمان بيعت كردند، با من نيز بيعت كردند.پس از اتّفاق مهاجرين وانصار وبيعت با من به عنوان خلافت، ديگرى حقّ گزينش خليفه ندارد، خواه در موقع بيعت در مدينه باشد يا نباشد.

جرير با نامه امام وارد شام شد ونامه را تسليم معاويه كرد. ولى وى در دادن پاسخ تعلّل ورزيد وبا افرادى مانند عقبه وعمروعاص مشورت كرد وسرانجام به سفير على (عليه السلام) مكنون قلبى خود را گفت وابراز كرد كه اگر على از شام ومصر صرف نظر كند و در آمد آنجا را به او واگذار نمايد، در آن صورت او را به خلافت خواهد شناخت.

سفير امام (عليه السلام) ضمن نامه اى نظر معاويه را به آن حضرت گزارش كرد. امام (عليه السلام) در پاسخ وى ياد آور شد كه:معاويه مى خواهد با من بيعت نكند وسرانجام به مقصود خود برسد وبا وقت گذرانى وپيش كشيدن طرح خود مختارى شام ومصر جاى پاى خود را محكم سازد. بنابراين، چنانچه او بيعت كرد چه بهتر، در غير اين صورت شام را ترك كن وبه سوى ما بشتاب.[1]

از پاسخ امام (عليه السلام) به روشنى استفاده مى شود كه هدف معاويه ازاين پيشنهاد آن بوده كه بيعت واطاعت على (عليه السلام) بر گردن او نباشد واو به صورت يك حاكم خود مختار بر دو منطقه عظيم مصر وشام حكومت كند وهرگز امام (عليه السلام)


[1] الامامة والسياسة، ج1، ص 89; وقعة صفّين، ص 538.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 388
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست