responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 360

وگفت:پروردگارا، من نخستين كسى هستم كه به سوى تو باز مى گردم![1]

صدور دستور اعدام سران انقلاب

نزديك بود كه غائله مصريان پايان پذيرد. آنان مدينه را به عزم مصر ترك گفته بودند، امّا در ميان راه د رمحلى به نام «ايْله» غلام عثمان را ديدند كه به راه مصر مى رود. آنان احتمال دادند كه وى حامل نامه اى از خليفه به استاندار مصر عبد اللّه بن ابى سرح باشد. ازاين رو، به تفتيش اثاث او پرداختند ودر ميان ظرف آب او، لوله اى از قلع يافتند كه نامه اى در آن قرار داشت. مضمون نامه خطاب به والى مصر اين بود كه هر وقت عمرو بن بديل وارد مصر شد گردن او را بزند ودستهاى كنانه وعروه وابى عديس را قطع كند وبگذارد به خون خود آغشته شوند وآن گاه آنان را به دار بياويزد.

مشاهده نامه، هر نوع خويشتندارى را از هيأت مصرى سلب كرد وهمگى از نيمه راه به مدينه بازگشتند وبا على (عليه السلام) ملاقات كردند ونامه را به او ارائه دادند. على (عليه السلام) با نامه وارد خانه عثمان شد وآن را به او نشان داد. عثمان سوگند ياد كرد كه خطّ، خطّ نويسنده او ومُهر، مُهر اوست ولى او از آن بى خبر است.ظواهر امر حاكى از آن بود كه به راستى خليفه از نامه آگاه نبوده وكار اطرافيان او مانند مروان بن حكم بوده است، به ويژه كه مُهر خليفه نزد حمران بن اَبان بود كه پس از انتقال وى به بصره، مُهر در نزد مروان حفاظت مى شد.[2]

هيأت مصرى خانه خليفه را مجدداً محاصره كردند واز او خواستار ملاقات شدند وچون او را ديدند، پرسيدند:آيا اين نامه را تو نوشته اى؟عثمان به خدا سوگند ياد كرد كه از آن بى اطلاع است.نماينده هيأت گفت:اگر چنين نامه اى بدون اطلاع تو نوشته شده است، تو شايستگى خلافت وتصدّى امور مسلمانان را ندارى; پس


[1] تاريخ طبرى، ج3، ص 385، طبع اعلمى.
[2] مروج الذَّهب، ج2، ص 344.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 360
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست