responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 344

عثمان: به فرزندان وبازماندگانت مى رسد.

عبداللّه: خدا رازق آنان است.

عثمان:ازخدا براى من طلب آمرزش كن.

عبد اللّه: از خدا مى خواهم حقّ مرا از تو بگيرد.

وقتى عبد اللّه احساس مرگ كرد، عمّار، وبه روايتى زبير، را وصىّ خود قرار داد كه اجازه ندهند عثمان بر بدن او نماز بگزارد. ازاين رو، شبانه بر او نماز گزاردند وبه خاكش سپردند.

عثمان چون از جريان آگاه شد از عمّار بازخواست كرد كه چرا از مرگ عبد اللّه او را آگاه نساخته است. گفت:او وصيت كرده بود كه تو بر او نماز نگزارى.زبير، پس از شنيدن مذاكره عثمان با عمّار، اين شعر را خواند:

لأَعْرِفَنَّكَ بَعْدَ الْمَوْتِ تَنْدُبُنِي *** وَفِي حَياتِي ما زَوَّدْتَنِي زادِي

تو را مى بينم كه پس از مرگم بر من ناله مى كنى، حال آنكه وقتى زنده بودم حقّ مرا نپرداختى.

چنين رفتار ظالمانه اى با صحابى جليلى كه يكى از قرّاء بزرگ قرآن به شمار مى رفت وامير مؤمنان (عليه السلام) در باره او مى فرمود:«عَلِمَ الْقُرآنَ وَ عَلِمَ السٌّنَّةَ ثُمَّ انْتَهى وَ كَفى بِهِ عِلْماً»[1]به طور مسلّم بدون واكنش نخواهد ماند.وقتى دستگاه خلافت مصدر يك چنين خلافى باشد بدبينى توأم با قصد انتقام در انديشه ها پديد مى آيد.وبا تكرار اين موارد، فكر انقلاب وقيام بر ضدّ حكومت وقت در خاطرها جوانه مى زند وآنچه نبايد بشود مى شود.

2ـ ضرب وشتم عمّار ياسر

اين تنها عبد اللّه بن مسعود نبود كه مورد بى مهرى خليفه قرار گرفت، بلكه


[1] يعنى: قرآن وسنت را آموخت وبه پايان برد وبراى او همين علم كفايت مى كند. انساب، ج5، ص 36; تاريخ ابن كثير، ج7، ص 163.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 344
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست