responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 332

ج) اگر عبيد اللّه كشته مى شد دشمنان مسلمانان شماتت مى كردند كه ديروز خليفه آنان كشته شد وامروز فرزند او را كشتند.[1]

اين عذر نيز از نظر كتاب وسنّت ارزشى ندارد، زيرا قصاص چنان فرد متنفذى مايه سر افرازى مسلمانان بود وعملاً ثابت مى كرد كه كشور آنان كشور قانون وعدالت است وخلافكاران، در هرمقام ومنصبى باشند، به دست قانون سپرده مى شوند ومقام ونفوذ آنان مانع از اجراى عدالت نخواهد بود.

دشمن در صورتى شماتت مى كند كه ببيند فرمانروايان وزمامداران با قانون الهى بازى مى كنند وهوى وهوس را بر حكم الهى مقدّم مى دارند.

د) مى گويند هرمزان در ريختن خون خليفه دست داشته است، زيرا عبد الرحمان بن ابى بكر گواهى داد كه ابولؤلؤ وهرمزان وجفينه را ديده است كه با هم آهسته سخن مى گفتند ووقتى متفرّق شدند خنجرى به زمين افتاد كه دو سر داشت ودسته آن در ميان آن بود وخليفه نيز با همان خنجر كشته شد.[2]

اين پوزش در دادگاه اسلامى ارزش ندارد، زيرا گذشته ازاينكه گواهى دهنده يك نفر است، اجتماع سه نفر كه با هم آشنايى ديرينه دارند ويكى از آن سه، دختر ديگرى است نمى تواند گواه بر توطئه آنان بر قتل خليفه باشد. شايد هرمزان در آن مجمع ابولؤلؤ را از قتل خليفه نهى مى كرده است. آيا با حدس وگمان مى توان خون اشخاص را ريخت؟ وآيا اين گونه مدارك احتمالى در هيچ دادگاهى قابل قبول هست؟

بارى، اين پوزشهاى نادرست سبب شد كه قاتلِ هرمزان مدّتها آزاد زندگى كند. ولى امام على (عليه السلام) به او گفته بود كه اگر روزى بر او دست يابد قصاص هرمزان را از او باز مى ستاند.[3] هنگامى كه امام (عليه السلام) زمام امور را به دست


[1] تاريخ طبرى، ج5، ص 41.
[2] تاريخ طبرى، ج2، ص 42.
[3] انساب بلاذرى، ج5، ص 24.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 332
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست