responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 265

فيروز ودوّمى شاهزاده هرمزان وسومى جفينه كه دختر ابولؤلؤ بود، جان خود را از دست بدهد. او با ضربه خنجر فيروز مجروح شد وپس ازسه روز چشم از جهان فرو بست.

گمان مى رفت كه خليفه، كه ميوه تلخ انحراف از حق را چشيده است، حتماً در لحظات حسّاسى كه شعله زندگى او به خاموشى مى گرايد، درست واستوار خواهد انديشيد وزير بار مسئوليتهاى سنگينترى نخواهد رفت وبراى مسلمانان زعيمى لايق ورهبرى شايسته خواهد گزيد. ولى متأسفانه در آن لحظات شورايى تشكيل داد كه از طريق آن محروميت شخص شايسته رهبرى جامعه اسلامى حتمى وقطعى بود وانتخاب فردى نژاد پرست كه به قول خود خليفه دوّم، اگر زمام امور را به دست بگيرد خويشاوندان خود را بر دوش مردم سوار مى كند، مسلّم مى نمود.

به رغم آگاهى از تمام اين مسائل، امر به تشكيل شورا داد; شورايى كه در باره آن امام (عليه السلام) مى فرمايد:«فيَا لَلّهِ وَ لِلشُّورى»(خطبه شقشقيه).

ما با كمال بى طرفى، تمام جريان شورا را نقل مى كنيم وسپس در باره اين رويداد تاريخى، كه ناكامى وتلخى بسيار به بار آورد وسبب شد كه صد سال بنى اميه حكومت اسلامى را در دست بگيرند وبعد از آن نيز بنى عباس آن را تيول خود قرار دهند، داورى مى كنيم.

گزينش اعضاى شورا

مرگ قطعى خليفه نزديك بود وخود او نيز احساس مى كرد كه آخرين لحظات زندگى را مى گذراند. از گوشه وكنار پيامهايى مى رسيد كه جانشين خود راتعيين كند. عايشه به وسيله عبد اللّه فرزند حذيفه پيامى فرستاد كه امّت محمّد را بى شبان نگذارد وهرچه زودتر براى خود جانشينى تعيين كند، زيرا كه او از فتنه وفساد مى ترسد.[1]


[1] الإمامة والسياسة، ج1، ص 22.
نام کتاب : فروغ ولايت نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 265
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست