responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جبر و اختيار نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 20

«چيزى نيست مگر اين كه خزينه هاى آن نزد ما است و آن را به اندازه معينى فرو مى فرستيم».

مردى به نام احنف بن قيس به خود جرأت داد و چنين گفت:

خدا روزى بندگان را به طور عادلانه ميان آنان تقسيم كرده است اين شما امويان جبّار هستيد كه ميان آنان و ارزاقشان حائل شده ايد.[1]

10. ابن المرتضى در طبقات المعتزلة مى گويد:

مذهب جبر، در زمان حكومت معاويه و آل مروان در ميان مسلمانان گسترش يافت و اين يك انديشه نوظهورى است كه مستند به امويها است كه روش آنان خداپسندانه نيست.[2]

در اين جا براى توضيح گفتار بايد گفت: مسأله جبر به يكى از دو صورت مطرح بود:

1. به صورت يك انديشه فلسفى دور از سياست.

2. به صورت يك مذهب رسمى.

آنچه در زمان امويان رخ داد، همان دومى بود و گرنه اصل انديشه جبر در ميان مشركان پيش از اسلام بوده و گاهى نيز در افكار و انديشه برخى از صحابه جوانه مى زد.


[1] الخطط المقريزية، ج2، ص 352. كشكول شيخ بهاءالدين عاملى، ص 429 به نقل از محاضرات راغب.

[2] طبقات المعتزله، ص 6، تأليف احمد بن يحيى بن مرتضى معتزلى. قبل از وى اين مطلب را قاضى عبدالجبار در كتاب خود «المغنى» از ابوعلى جُبايى نقل كرده است. كه اوّلين كسى كه از انديشه جبر طرفدارى كرد معاويه بود، او همه كارهاى خود را نتيجه قضاء و قدر الهى مى دانست و بدين وسيله در مقابل مخالفان عذرخواهى مى كرد و از آن پس اين انديشه در زمامداران اموى رواج يافت ج8، ص 4.

نام کتاب : جبر و اختيار نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 20
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست