نام کتاب : آسيب شناسى خانواده نویسنده : ویسی، غلامرضا جلد : 1 صفحه : 99
انحلال نظام خانواده، محروميت فرزندان
از محبت و عواطف والدين، در نهايت انحرافات فرزندان از آثار جدى طلاق است. در
اسلام طلاق به عنوان آخرين راه حل آن هم براى زمانى كه ديگر اميدى به تداوم زندگى
زناشويى نيست مطرح شده تا باب مفاسد ديگر مسدود گردد.
آثار روانى طلاق
طلاق به هر دليلى كه انجام شود، آثار
روانى مخربى بر اعضاى خانواده دارد. بيمارى و رنجورى (68/94%) خستگى (70%) بى
اعتمادى به ديگران، كاهش كميت و كيفيت كار، احساس شكست در زندگى (75%) نگرانى
دربارۀ فرزندان، ستيزهجويى، خودكشى، انحرافات اجتماعى، نااميدى نسبت به آينده،
اضطراب، دلتنگى، عصبانيت و احساس گناه و پريشانى افراد از عوارض طلاق در زن و مرد
است.
فرزندان طلاق نيز با مشكلات عاطفى،
اجتماعى و اقتصادى متعددى روبهرو مىشوند.
اغلب آنان از تغيير و تحولاتى كه در
خانواده روى مىدهد، ناآگاه هستند. و والدين احساس مىكنند نمىتوانند اعتماد به
نفس كافى به فرزند خود بدهند. هدايت فرزندان در جهت برخورد سالم با طلاق، مسئله با
اهميّتى است كه كوتاهى در آن آثار زيانبارى بر كودكان دارد.
نزاعهاى زناشويى براى همۀ فرزندان سخت و ناگوار است، هر چند براى پسر بچهها تحمل اين اختلاف
دشوارتر است. آنان عصبى مزاج، خودسر و نامنظم بار مىآيند و به اندازۀ دو برابر همسالان پسر گرفتار مراجع انتظامى و قضايى مىشوند.
دختران نيز مضطرب، نگران و منزوى مىشوند
يا از آداب اجتماعى لازم بى بهره مىمانند.
بر اساس مطالعات انجام شده، فرزندان در
سال اول جدايى والدين دچار احساس خشم، ترس، افسردگى و احساس شديد گناه مىشوند و
افزون بر اينها، در دراز مدت واكنشهايى از قبيل كم شدن نمره در آزمونهاى پيشرفت
هوش و فقدان الگوى مناسب براى ايفاى نقش زن يا مرد بودن از خود بروز مىدهند. و در
نهايت به مشكلات عاطفى و جنسيتى و دشوارىهايى در زندگى زناشويى آينده گرفتار مىشوند.[1]