نام کتاب : آسيب شناسى خانواده نویسنده : ویسی، غلامرضا جلد : 1 صفحه : 93
اجازه برقرارى الگوهاى ارتباطى سالمى كه
اضطراب را برطرف مىكند، نمىدهند. به نظر ساليوان كودك مضطرب از روابط فردى خود
با والدينش، تفسير درستى ندارد، بنابراين، به تدريج معيار واقعى را در اين روابط
از دست مىدهد.
خانم دكتر فريدا فرام رايكمن كه روابط
ناسالم مادر را مسئول ايجاد اسكيزوفرنيا در كودكان مىدانست، اصطلاحى تحت عنوان
«مادر اسكيزوفرنيازا» ابداع كرد و بر اهميت اين ارتباط تأكيد كرد.
سه پژوهشگر با نامهاى كازانين، نايت و
سيج سال 1934 ميلادى، تحقيقى دربارۀ چهل و پنج بيمار اسكيزوفرنيك انجام دادند، به اين نتيجه رسيدند كه 60
درصد اين بيماران مادرهاى به شدت طرد كننده يا محافظت كننده داشتهاند و دسپرت در
سال 1942 گزارش داد كه مادرهاى كودكان اسكيزوفرنيك، پرخاشگر، مضطرب، خجول و اغلب
بين احساس خشم و محبت در نوسان هستند و به اصطلاح دوسوگرايى احساسى دارند.
تحقيقات انجام شدۀ ديگر
نيز تأييد مىكند كه مادران بيماران اسكيزوفرنيك اغلب، كاملطلب، حق به جانب، تسلط
جو، كنترل كننده نسبت به تمايلات كودكان خود، بى تحمل، بىتفاوت و سرد و در عين
حال فداكار هستند و رابطۀ بين پدر و مادر آنها ناسالم است و غالباً بچههاى خود را بيش از اندازه
محافظت مىكنند. البته پدران آنها نيز به اندازۀ مادران
دچار نابهنجارىهاى روانى هستند و نسبت به كودكان خود خشن، مداخلهگر، سلطهجو،
پرخاشگر، عصبى، خودخواه، سرد، طرد كننده و بى اعتنا هستند.
راههاى پيشگيرى و درمان
1. تلاش در جهت ايجاد سازگارى ميان خود
و محيط اطراف از سوى همۀ اعضاى خانواده؛
2. شناسايى استعداد و توانايىهاى خود و
خانواده و تطبيق آن با امكانات موجود خارجى؛
3. ايجاد توان مقابله با عوامل تعارض و
ناكامى در خود و خانواده؛
نام کتاب : آسيب شناسى خانواده نویسنده : ویسی، غلامرضا جلد : 1 صفحه : 93