كنار نهادند. پيامبر 6 بارها از اين موضوع سخن گفته و در رواياتى
همچون يوم الانذار، غدير و منزلت از خلافت على (ع) ياد كرده بود (اعيان الشّيعة، 1/ 421- 324). هر چند امام
على (ع) خلافت را از آن خويش مىدانست، براى مصلحت مسلمانان و آيين نوپاى اسلام،
عليه غاصبان خلافت قيام نكرد و بيست و پنج سال از خلافت بر كنار ماند (نهج البلاغه، خ 3). پس از ابوبكر، عمر و
عثمان، امام على (ع) با پاى فشارى مردم خلافت را به دست گرفت و شصت و نه ماه حكومت
كرد. حكومت امام على (ع) در سال 35 ه.
آغاز
گشت. سياست حكومتى امام على (ع) بر سيره پيامبر اسلام 6 و عدالت اسلامى استوار
بود. آنان كه در عهد خلفاى پيشين از امتيازهاى مالى و اجتماعى ناروايى برخوردار
شده بودند، چنين سياستى را برنمىتابيدند و از اين رو، راه مخالفت و معاندت در پيش
گرفتند.
دشمنان
امام على (ع)
در
روزگار كوتاه حكومت، فراوان بودند و از آن جملهاند:
1.
ناكثين:
نخستين
كسانى بودند كه پيمان بيعت خويش را با امام على (ع) شكستند. طلحه و زبير در رأس
اين گروه قرار داشتند. امام على (ع) مطامع مادّى اين دو را بر نياورد و با آنان
همانند ديگر مردم رفتار كرد و اين انگيزهاى گشت براى بيعتشكنى و نافرمانى. طلحه
و زبير، عايشه را نيز با خويش همراه كردند و به ميدان جنگ كشاندند و جنگ جمل را
راه انداختند. سرانجام، جنگ جمل با كشته شدن طلحه و زبير و شكست سنگين لشكر ناكثين
به پايان رسيد.
2.
قاسطين:
اين
كلمه- به معناى ستمگران حق ستيز- لقب گروهى ديگر است كه سركرده آن، معاوية بن ابى
سفيان بود. او سالها پيش به حكومت شام رسيده و سخت بدين حكومت دل بسته بود و از
آن رو كه امام على (ع) حكومت كسى چون او را بر مسلمانان روا نمىدانست، به مخالفت
با امام (ع) برخاست. معاويه خونخواهى عثمان را بهانه كرد و جنگى عليه امام على (ع)
راه انداخت. اين جنگ، كه به «جنگ صفّين» مشهور است، در شوّال سال 36 ه. آغاز گشت و
تا سال 37 ه. ادامه يافت. سرانجام نشانههاى شكست كامل در لشكر معاويه هويدا گشت؛
امّا عمرو بن عاص نيرنگى زد و لشكر را از شكست رهانيد. او قرآنها را