گذر وحى بر پيامبر ابلاغ شده است- در بر مىگيرد (كشّاف اصطلاحات، 1/ 759).
دين
در اين كاربرد، همانند حكمت، دو بخش دارد: يكى نظرى يا عقايد كه آن را احكام غير
شرعى يا عقلى نيز گويند و همه پيامبران در آن، همداستاناند. از اين بخش است:
خداشناسى، جهانشناسى و انسانشناسى. دوم، عملى يا فقه كه عقل انسان به تنهايى
بدان راه ندارد و نيازمند شرع و وحى الهى است. (احكام شرعى) نسخ در اين بخش از دين
روى مىدهد و بسا كه اديان الهى در آن، اختلافهايى داشته باشند (كشّاف اصطلاحات، 1/ 759؛ شرح مواقف، 1/ 38).
دين
و عقل:
عقل
انسان، مبانى نظرى دين را تبيين مىكند. دين، مرزهاى عقلى خويش را بر عقل آدمى
گشوده است.
انشائات
و تأسيسات شرع از گذر عقل تأييد و امضا مىشوند و از آن سو، شرع نيز بر انشائات و
تأسيسات عقل، مهر تأييد مىزند. مبناى اين اصل، اعتقاد به عقلانى بودن دين است و
باور به اينكه سخنان پيامبران (ع) خردمندانه و عقلپسند است (كشّاف اصطلاحات، 273؛ شرح
باب حادى عشر، 34).
نقش
دين در حيات انسان:
دين
در عرصه حيات انسان نقشها و كاركردهايى متعدّد و گوناگون دارد. دين، مشوّق طلب
علم است (الالهيّات، سبحانى/ 1/ 13)، پشتوانه اخلاق است
(همان، 17)، فلسفه زندگى را بيان مىكند و به زندگى معنا مىبخشد (همان، 18).
جوامع و تمدنها پديد مىآورد (انتظار بشر از دين، عبداللَّه نصرى/ 43) و براى برپايى قسط و عدل، حكومت مىآفريند (فلسفه دين، علّامه جعفرى/ 325).
جامعيّت
دين:
جامعيّت
دين اسلام، در جامعيّت قرآن و ديگر منابع دينى ريشه دارد و رمز ختم نبوّت
(خاتميّت) است (تفسير مجمع البيان، 6/ 318؛ مجموعه آثار، 3/ 173؛ تفسير الميزان، 3/ 213).
كمال
دين:
بنابر
آيات قرآن كريم، دين اسلام، كامل است (مائده/ 3). جامعيّت بدون كمال، وجود پيدا
نمىكند. كمال شىء تحقّق اهداف آن است و رسيدن به مرحلهاى كه به چيزى جز خود
نيازمند نشود و از اين رو است كه دين اسلام، جامع و كامل است (ر. ك. مفردات راغب، ذيل مادّه «كمل»).
آموزههاى
دينى:
به
يك اعتبار مىتوان آموزههاى دين وحيانى را داراى سه بخش