مهمترين
عقايد خوارج عبارتاند از: 1. خليفه پيامبر 6 را شرط نيست كه عرب و از قريش
باشد.
2.
شرط خلافت، پرهيزگارى و دلاورى و دادگرى است. 3. برخى از فرقههاى خوارج خلافت
زنان را نيز روا مىداشتند.
4.
على (ع) با قبول حكميّت گناه كرده است و بايد توبه كند. 5. خلافت، موروثى نيست. 6.
مرتكب گناه كبيره كافر است و ريختن خونش روا است مگر توبه كند. 7.
عمل
فرد مسلمان، جزء اسلام و ايمان او است و با عملى بر خلاف شريعت از دين خارج
مىشود. 8. امام با رأى مردم برگزيده مىشود (الملل
و النّحل، 1/ 115 و 116؛ فرق الشّيعة، 28 و 34؛ فرهنگ فرق اسلامى،
187).
فِرَق
خوارج:
خوارج
با گذشت زمان، در تبليغ و ترويج عقايد خويش كوشيدند و رفته و رفته انشعاباتى
يافتند؛ چونان كه دانشمندان ملل و نحل تا بيست فرقه براى خوارج برشمردهاند. از
مشهورترين فرق خوارج عبارتاند از: ارقه، عجارده، صفريّه، واقفه و اباضيّه (الفرق بين الفرق، 24، 72 و 73). امروزه همه
گروههاى خوارج از ميان رفتهاند مگر اباضيّه كه به صورتى محدود همچنان بر جاى
مانده است (ر. ك. خوارج در تاريخ، 241 و 291).
خوارج
در كلام امام على (ع):
ظهور
خوارج و انديشههاى افراطى آنان تا بدان پايه براى جامعه اسلامى خطرناك بود كه
اميرالمؤمنين (ع) در هفده خطبه و دو نامه و يك حكمت به افشاى ماهيت آنان پرداخته
است، و درباره علل پيدايش و انحراف خوارج، نحوه تفكر و خصوصيات روحى و اخلاقى آنان
و نتيجه انحرافاتشان و اينكه انديشه آنان در آينده تداوم خواهد يافت، سخن گفته است
(نهج البلاغه، خطبههاى 35، 36، 40، 58،
59، 60، 61 و ... و نامه 77 و 78 و حكمت 323). آن حضرت درباره شعار خوارج كه
مىگفتند:
«لا
حكم الّا للّه» فرمود: «سخن حقى است كه از آن اراده باطل كردند. آرى، درست است كه
فرمانى جز فرمان خدا نيست؛ ولى اينان مىگويند زمامدارى جز براى خدا نيست در حالى
كه مردم به زمامدارى نيك يا بد نيازمندند.» (نهج
البلاغه، خطبه 40)