ضامن اجرا و مجرىاند؛ يعنى كسانى كه از همه احكام و معارف شريعت
آگاهاند و هيچ گاه به خطا و اشتباه و گناه نمىافتند.
خداوند،
اين كسان را به عنوان «اولوالامر» و زمامداران جامعه معرّفى كرده و اطاعتشان را
واجب ساخته است (نساء/ 59). احاديث پرشمارى در منابع شيعه و سنّى، آيه ياد شده را
تفسير كرده و مصداق «اولوالامر» را امامان دوازدهگانه (ع) دانستهاند و وجود عصمت
را در آنان لازم شمردهاند (شواهد التنزيل، 2/ 148؛ غاية المرام،
268؛ الميزان، 4/ 436؛
بحارالانوار، 23/ 290؛ جامع احاديث الشّيعة، 1/ 35؛ ينابيع المودة،
134؛ اثبات الهداة، 3/ 96).
شيعيان
و دانشمندان شيعه، همگى معتقدند كه مراد از «اولوالامر»، امامان دوازدهگانهاند و
بس (تبيان، 3/ 273- 236؛
مجمع البيان، 2/ 64 و 65؛ تفسير رازى، 1/ 584؛ تفسير برهان،
1/ 386). 2. منظور از «اولوالامر»، كسانىاند كه زمامدار امّت اسلامىاند.
بنابراين، هر كس از هر راهى به زمامدارى مسلمانان برسد، اطاعتش واجب است. اين
نظريّه از نظر عقل و شرع مردود است؛ زيرا ممكن نيست خداوند فرد بدكار و خودكامهاى
را بر جان و مال و ناموس مردم قدرت بخشد و اطاعت از او را واجب كند و بدين سان،
بنيان ديانت و شريعت را ويران سازد. از اين گذشته، اگر اولىالامر را داراى چنين
معنايى بدانيم، آغاز و انجام آيه ياد شده ناسازگار مىشود. 3. منظور از
«اولوالامر» كسانى هستند كه مردم، آنان را به زمامدارى برگزيدهاند. اين نظريّه
نيز با ظاهر آيه ناسازگار است؛ زيرا بنابر آيه، اطاعت از «اولوالامر» بر مسلمانان
واجب است؛ امّا اينكه آنان كيستند و چگونه بايد انتخاب شوند، معلوم نيست.
حاصل
آنكه با وجود اولوالامر به معناى اوّل و كسانى كه از طرف آنها تعيين مىشوند،
اولوالامر به معناى دوم و سوم مقبول نيست (مجمع البيان، 2/ 64 و 65؛ تفسير رازى، 1/ 584؛ تفسير برهان،
1/ 386).
اومانيسم:
انسانگرايى؛ انسانمدارى
اومانيسم(Humanism) ، همانند ليبراليسم و كمونيسم مكتبى مستقل به شمار نمىرود؛ امّا
اصول و مبانى معرفتشناختى آن، تأثيرى ژرف در مكاتب فلسفى معاصر داشته است. واژه
اومانيسم از واژگان ابداعى قرن نوزدهم است كه براى اولين