فرهنگ دينى و دادههاى وحيانى ترجيح داده و فرامين عقل سكولار را بر فرامين خدا و دستورات دينىاش مقدم مىدارد؛ و در يك جمله «انسان مدرن سكولاريست» را محور هستى قلمداد كرده و بر آوردن خواستههاى نفسانى و حقوق طبيعى و فردى او را هدف اساسى و آرمان نهايى خود مىشمارد. «1» اما اين نوع نگرش به انسان و حقوق و خواستههاى او، نه تنها او را به حقوق و خواستههاى واقعىاش مىرساند، بلكه به عكس، موجب حرماناش از بسيارى از حقوق و خواستههاى اساسى و واقعىاش مىشود و او را از حل بسيارى از مشكلات زندگى حتى مادى و پاسخگويى به بسيارى از نيازهاى حقيقى باز مىدارد. توضيح آن كه انديشه سكولاريستى با اركان سه گانه مزبور، كه بر حقوق طبيعى صرف و آزادىهاى فردى بى حساب تكيه مىكند، اگر بتواند به اين اهداف اعلام شدهاش هم برسد- كه چنين نيست- تنها يك بخش از حقوق انسان مربوط به حيات طبيعى و بعد حيوانى او را تحقق بخشيده است و از حقوق اساسىتر و نيازهاى واقعىتر مربوط به حيات معقول انسانى غافل مانده و قادر به پرداختن به آن و برآوردن آن نيست. در حالى كه مشكل اساسى بشر امروز، همين است كه از اصل خويش غافل شده و از حقيقت وجودى و حقوق انسانى و معنوى خويش كه تنها دين و مذهب راستين توان پرداختن و بر آوردن آن را دارد، دور مانده است.