بنىصدر و خنثىشدن توطئۀ او شد. مقام معظم رهبرى اين مسأله را با بيان خاطرهاى تبيين مىفرمايد:
يك روز در جلسه شوراى عالى دفاع، فرماندهان متفقاً گفتند براى مدّت 20 يا 25 روز بيشتر مهمات و سلاح نداريم و اين خيلى ما را نگران كرد. يكى از فرماندهان گفت كه اگر بجنگيم،20 يا 25 روز و اگر جنگ قطعى نكنيم، امّا همينطور تبادل آتش داشته باشيم، سهماه بيشتر مهمّات نداريم. خيلى اين حرف در جلسه به صورت تلخى ادا شد و يادم مىآيد كه آن روز مصادف با پيشنهادهايى بود كه از طرف بعضىها براى صلح شده بود و در حال مذاكره بوديم. بنىصدر گفت كه خوب است قبل از اين مذاكرات از فلانى (يكى از فرماندهان) بپرسيم ببينيم وضع مهماتمان چگونه است. رو به او كرد و او هم خيلى خونسرد اين مطلب را بيان كرد. به نظر مىرسيد كه يك پيشجلسهاى قبلاً راجع به اين مسأله تشكيل شده و هماهنگى كامل انجام گرفته بود.
جلسه خيلى تلخ شد و اوقاتمان تلخ گرديد و يك مدّت اعتراض كرديم، امّا ناگهان يكمرتبه چيزى به خاطر من آمد و آن اين بود كه در روزهاى اوّل جنگ يك روز خدمت حضرت امام رفتم. ايشان به من گفتند كه ما چند تفنگ داريم؟ اين را شما تحقيق كنيد و به من بگوييد. من فوراً همۀ برادران فرمانده را جمع كردم و گفتم كه حضرت امام فرمودند مشخص كنيد ما چندتا تفنگ داريم. فوراً به همهجا ابلاغ شد و يك عددى از همهجا جمع كردند و به من گفتند كه اگر آن را به شما بگويم از تعجب خندهتان مىگيرد! من هم قبول كردم، چون به نظرم عدد زيادى بود. من به خدمت امام آمدم و گفتم اين فهرست تفنگها است. بعد كه آن را براى امام خواندم، ايشان تأملى كردند و با لحن بسيار خاطرجمعى گفتند: خيلى بيش از اينها است. من تعجب كردم كه