نام کتاب : عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس (ج2) نویسنده : سنگری، محمدرضا جلد : 1 صفحه : 157
سال نهم هجرى آمادۀ نبرد با روميان مىشود و مسلمانان را به جهاد فرامىخواند. در حالى كه منافقان گرمى هوا را بهانۀ فرار از جهاد و عافيتطلبى مىسازند، عدهاى از مسلمانان مشتاق و داوطلب، وسيله وهزينۀ سفر براى رفتن به جهاد ندارند. از اينرو، نزد پيامبر (ص) رفته، وسيله و توشۀ سفر مىطلبند. پيامبر (ص) در پاسخ مىفرمايد: چيزى ندارم كه شما را بدان سوار كنم. اينان با شنيدن اين پاسخ اندوهگين شدند و سخت گريستند. [1]گريستنشان كه آنان را به بكّائين معروف كرد، نشان عشق و شوق فراوان آنها به جهاد در راه خدا بود:
و [نيز] گناهى نيست بر كسانى كه چون پيش تو آمدند تا سوارشان كنى [و] گفتى: چيزى پيدا نمىكنم تا بر آن سوارتان كنم، برگشتند و در اثر اندوه، از چشمانشان اشك فرو مىريخت كه [چرا] چيزى نمىيابند تا [در راه جهاد] خرج كنند. [2]
ايراد فقط بر كسانى است كه با اين كه توانگرند از تو اجازۀ [ترك جهاد] مىخواهند. [و به اين] راضى شدهاند كه با خانهنشينان باشند، و خدا بر دلهاشان مُهر نهاد؛ در نتيجه آنان نمىفهمند. [3]
رزمندهاى كه داوطلبانه و از سر شوق پا به عرصۀ جهاد و دفاع مىگذارد، به آسانى عقب نمىنشيند و در مقابل دشمن سستى نشان نمىدهد، امّا آنكه به اجبار رودرروى دشمن قرار مىگيرد، در پى فرصتى است كه به كارزار پشت كند و جان خود را نجات دهد. از اينرو، همواره حضور نيروهاى داوطلب از جمله عوامل پيروزىآفرين نبرد بوده است كه فرهنگ جهاد و دفاع در اسلام به خوبى زمينۀ آن را فراهم مىكند. در فرهنگ اسلامى، اشتياق حضور در جنگ داشتن روحيۀ جنگطلبى نيست، بلكه بدين معنا است كه هرگاه مؤمنان ناچار شوند دست