نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 83
بزهكارى هستى. شعبى از شنيدن اين سخن به خشم آمد و از همانجا برگشت. «1» روز عاشورا هنگامى كه وقت نماز فرارسيد ابوثمامه به امام حسين عليه السلام عرض كرد: جانم فدايت، مىبينم كه اين گروه به تو نزديك شدهاند. به خدا سوگند تا من پيش روى تو كشته نشوم شما به شهادت نخواهى رسيد. ولى دوست دارم هنگامى كه خداى را ديدار مىكنم اين نمازى را كه وقت آن نزديك گشته بخوانم. امام حسين عليه السلام سر مباركش را به سوى آسمان بلند كرد و فرمود: از نماز ياد كردى خداوند تو را از نمازگزاران و ذاكرين قرار دهد. آرى، اين آغاز وقت نماز است. از آنها بخواهيد از ما دست بردارند تا نماز بگزاريم. «2» به گفته طبرى، ابوثمامه، پسرعموى خود را كه دشمنش بود به هلاكت رساند. سپس امام حسين عليه السلام با يارانش نماز ظهر را به طريق نماز خوف اقامه كرد. «3» ابوثمامه پس از مالك بن دودان و خداحافظى با سيّدالشهدا عليه السلام «4» به ميدانِ جنگ تاخت و چنين رجز خواند: عَزاءً لِآلِ الْمُصْطَفى وَبناتِهِ على حَبْسِ خَيْرِ الناسِ سِبْطِ محمّدٍ عَزاءً لِزَهراءِ النَّبِىّ وَزُوْجِها خَزانَةِ عِلْمِ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ أحمدِ عَزاءً لِاهْلِ الشَّرْقِ وَالْغَرْبِ كُلّهِم وحُزْناً على حَبْسِ الحسين المسدَّدِ فَمَنْ مُبْلِغٌ عَنّى النّبى وَبِنْتَه بأنَّ ابْنَكُمْ فى مَجْهَدٍ أَىِّ مَجْهَدٍ «5» به آل پيامبر و دخترانش تسليت [مىگويم.] به خاطر گرفتارى نوه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كه بهترين انسانهاست. به حضرت زهرا عليها السلام و شوهرش كه پس از پيامبر خزانه علم الهىاند و بر تمام مردمشرق و غرب تسليت [مىگويم.] و براى گرفتارى حسين راستگو و درستكار اندوهناكم پس چه كسى
نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 83