نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 55
و آزاردهندگان مؤمنان و فريادرسان رهبران استهزاگرى كه قرآن را پاره پاره كردند. شما بر پسر حرب و پيروانش تكيه مىكنيد و ما را تنها مىگذاريد؟! آرى، به خدا سوگند، تنها گذاردن (و نيرنگ) شما از ديرباز مشهور است و ريشههايتان به آن آميخه و شاخ و برگ شما آن را به ارث برده و دلهاى شما بر آن روييده و سينههاى شما با آن پوشيده است. شما براى به پا دارنده خود پليدترين نهال و براى رباينده خود ناپاكترين لقمهايد. آگاه باشيد كه لعنت خدا بر پيمانشكنانى است كه پيمانها را پس از استوار ساختن آنها مىشكنند- و شما خدا را بر پيمان خود ضامن گرفتيد-. به خدا سوگند شما از حسين رستهايد. آگاه باشيد كه زنازاده فرزند زنازاده ميان دو چيز پا فشرده است: كشتن ما و ذلّت ما. هيهات كه ما ذلت را بپذيريم! خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و نياكان پيراسته و دامنهاى پاك و سرافرازان غيور و دلاوران با غيرت آن را نمىپذيرند! آرى، پيروى فرومايگان را بر قتل بزرگواران نگزينند. آگاه باشيد! من اتمام حجّت كردم و هشدار دادم، آگاه باشيد كه من با همين توان كم و ياران اندك خويش با شما پيكار مىكنم! سپس اين اشعار را سرود: فان نَهزم فهزامون قدما وان نُهزم فغيرُ مهزمينا وما ان طبناجبن ولكن منايانا دولة آخرينا اگر دشمن را بشكينم از ديرباز شكننده بودهايم و اگر مغلوب شويم باز شكست نخوردهايم. در خوى ما ترس نيست، [تا از آن بشكنيم] بلكه اين اجلها و نوبت واپسين ماست [كه چنان پيش آورده است.] هان! شما پس از كشتن ما جز به اندازهاى كه پياده سوار اسب شود درنگ نخواهيد كرد. مگر آنكه (آرام آرام) چرخش آسياب مرگ بر سر شما باز آيد. اين آگاهى و عهدى است كه پدرم از جدّم به من سپرده است. پس نيرنگ شريكان خود را گرد آوريد همه به پيكار من آييد و مهلتم ندهيد، كه من بر خداى پروردگار جهانيان توكّل دارم. هيچ جنبندهاى نيست مگر آنكه پيشانى او را به دست دارد، حقّا كه پروردگارم بر راه راست است. بارالها! آسمان را از اينان باز دار و ايشان را همانند دوران يوسف به قحطى گرفتار كن و غلام
نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 55