responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 53

حمله‌ور شد. امام عليه السلام كه چنين ديد به برادرش، عباس، مأموريت داد تا نيّت دشمن را كشف كند، عبّاس مأموريت خويش را به انجام رساند و معلوم شد كه دشمن آهنگ حمله دارد. امام عليه السلام كه چنين ديد به وى فرمود كه از آنان بخواهد شب را مهلت دهند تا با خداى خويش به راز و نياز بپردازند. «1»
پس از كسب موافقت دشمن، امام عليه السلام نخست يارانش را فراخواند وپس از حمد و ثناى الهى خطاب به آنان چنين فرمود:
«من، هيچ اصحابى را از اصحاب خويش بهتر و شايسته‌تر و هيچ خاندانى را نيك‌تر و برتر از خاندان خويش سراغ ندارم. خداوند به شما پاداش نيك دهد. اكنون كه شب فرارسيده است برخيزيد و آن را مركب راهوار خود سازيد (از تاريكى آن استفاده كنيد و برويد). هر كدامتان دست يكى از مردان مرا بگيرد و در اين تاريكى شب پراكنده شويد. مرا با اين قوم بگذاريد كه ايشان جز مرا نمى‌خواهند. و چنانچه بر من دست بيابند و مرا بكشند، از پى شما نخواهند آمد.» «2»
پاسخ مشترك همه ياران اين بود كه ما هرگز از شما دست برنمى‌داريم و جان خويش را در راهتان فدا مى‌كنيم.
فرزند على عليه السلام و يارانش شب عاشورا را با دعا و نيايش سپرى كردند و پيوسته در ركوع و سجده، سرگرم تلاوت قرآن بودند. به روايتى گروهى از سپاه دشمن نيز در آن شب به امام عليه السلام پيوستند. «3»
حسين عليه السلام با آن‌كه يقين داشت او و يارانش همه كشته خواهند شد، براى مقابله با دشمن از هيچ اقدامى فروگذار نكرد و همه اصول شناخته شده نظامى را به كار بست. آن حضرت فرمان داد كه پشت خيمه‌ها خندق كنده آن را پر از هيزم كنند و آتش بزنند؛ و بدين وسيله امكان حمله از پشت را از دشمن گرفت. «4» به فرمان حسين عليه السلام خيمه‌ها را


نام کتاب : پژوهشى پيرامون شهداى كربلا نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 53
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست