خُلدآباد ، خُلدآباد، شهرى در شهرستان اورنگآباد در ايالت مهاراشترا در هند. اين شهر در شمال غربى اورنگآباد (يا خجسته بنياد، مركز شهرستان اورنگآباد) در عرض شمالى َ1ْ20 و طول شرقى َ12ْ75 قرار دارد. شهر دولتآباد در جنوب آن واقع است (>اطلس ايالتهاى هند<، ص 21). خلدآباد حدود 13 كيلومتر از دولتآباد و حدود 23 كيلومتر از اورنگآباد فاصله دارد (كامورخان، ص 2؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذيل مادّه). آزادبلگرامى (ص 47) شرح جامعى درباره پرآبى و آبشارها و بركهها و سرسبزى و خوش آب و هوا بودن آن در تمام فصول سال داده است. به گفته وى، در گذشته در كوههاى شمالغربى آن غارهاى سه طبقه و دو طبقه متعلق به معبد ايلورا، نيايشگاه هندوها، حفر شده كه بر روى ديوارهاى سنگى آن نقش برجستههايى تراشيده شده است. جمعيت اين شهر كه در 1265/1849، 3085 تن بوده، در 1318/1900 به 2843 تن كاهش يافته، ولى تعداد خانههاى آن از 416 باب به 645 باب رسيده است (ارنست، ص 336، يادداشت 93).
اين شهر در گذشته به روضه مشهور بود (آزاد بلگرامى، ص 73) و نُه تن از اولياى مشهور صوفيهاى چشتيه دكن در آنجا به خاك سپرده شدند، به همين سبب اين شهر براى مسلمانان دكن مقدس است. قبر چهارده تن از پادشاهان و دولتمردان مسلمان هند و دكن نيز در اين شهر است (رجوع کنید به آزاد بلگرامى، ص 63 به بعد؛ ارنست، ص 91 و نقشه 1؛ د. اسلام، همانجا). پس از مرگ اورنگزيب در احمدنَگَر در 1118، بنابه وصيتى كه كرده بود، او را به روضه بردند و در صحن مقبره شيخ زينالدين شيرازى دفن كردند و چون براى او لقب «خُلدمكان» را برگزيدند، اين شهر خلدآباد ناميده شد (خافىخان نظامالملكى، ج 2، ص 549؛ كامورخان، همانجا). در 1121 بهادرشاه، فرزند اورنگزيب، اين شهر را پرگنه* (بخش) خلدآباد اعلام كرد و چند دهكده كاملا آباد و پرمحصول را جزو پرگنه خلدآباد كرد تا هزينههاى مراسم فاتحهخوانى اورنگزيب و ديگر بزرگان از درآمد آنها تأمين گردد (خافىخان نظامالملكى، ج 2، ص 549، 649؛ كامورخان، همانجا). او بر دور شهر حصار كشيد و در آبادى آن كوشيد (آزاد بلگرامى، همانجا). با كشيدن اين حصار، شهر به شكل مستطيلى در جهت شرقى ـ غربى درآمده است كه دو دروازه در شمال، دو دروازه در مشرق و دو دروازه در جنوب دارد. يكى از دروازههاى جنوبى آن به نام دروازه نقارهخانه به دولتآباد و اورنگآباد راه دارد. دروازه شمالى يا پانگرا راه رسيدن به غارهاى ايلورا و چند مقبره مهم اولياى صوفيه و دولتمردان و بزرگان هند و دكن است. راه مهمانسراى ايالتى در بالاى كوه و راه به عيدگاه و مسجد هزاروچهارصد اوليا نيز، كه همه در شمال شهر است، از همين دروازه مىگذرد. در گوشه جنوبغربى شهر، در بيرون حصار، دو تن از اولياى صوفيه و همچنين همسر بهادرشاه، به نام بىبى عايشه مدفوناند. مدفن برهانالدين غريب، زينالدين شيرازى و همچنين قبرهاى اورنگزيب، محمد اعظمشاه، سعداللّهخان نظامالملك آصفجاه در درون حصار است (رجوع کنید به كامورخان، ص 58؛ ارنست، نقشه 1).
شيخمنتجبالدين، معروف به زرزرى زربخش، از بزرگان صوفيه دهلى، در سال 700 به درخواست خواجه نظامالدين اوليا مأمور شد تا به همراهى هفتصد تن از صوفيان در مراكز مختلف دكن به تبليغ و اشاعه اسلام بپردازد. شيخ در اين شهر (روضه، خلدآباد) اقامت گزيد و در 709 درگذشت و او را در همانجا به خاك سپردند (جوشى، ص 213؛ محمد يوسف كوكن، ص 4). شيخ برهانالدين غريب*، از بزرگان صوفيه نيز كه در 738 درگذشت، در اين شهر به خاك سپرده شدهاست (محمد يوسف كوكن، ص 5). سيد يوسفبن علىبن محمد دهلوى، مشهور به راجو قتال*، صوفى شاعر و غزلسرا (متوفى 731) نيز در اينجا مدفون است (نظير احمد، ص 83).
از دوره تغلقيه* (720ـ814) آثارى در روضه/ خلدآباد به جا ماندهاست، از جمله مقبره شيخ زينالدين، و تعداد درخور توجهى كتيبه از زمان غياثالدين تغلق (ديسائى، 1974ب، ص 238؛ خواجه محمد احمد، ص 412). از بهمنيان دكن* نيز كتيبهاى به تاريخ 863 در اين شهر وجود دارد (ديسائى، 1974ج، ص 368). بناهاى جالب توجهى نيز از نوع مسجد، مقبره و كاخ از دوره نظامشاهيان (حك : 895ـ ح 1042) در خلدآباد باقىمانده است از جمله مقبره ملك عنبر، وزير نظامشاه. مقبرههاى متعددى نيز با معماريهاى زيبا و چشمگير به فاصله اندكى از مقبره ملك عنبر وجود دارد (همو، 1974الف، ص 262ـ263، 267).
منابع : (1)ميرغلامعلىبن نوح آزاد بلگرامى، روضةالاولياء، تصحيح متن، ترجمه و حواشى نثار احمد فاروقى، دهلى 1416/1996؛ (2) محمدهاشم خافىخان نظامالملكى، منتخباللباب، ج 2، چاپ كبيرالدين احمد، كلكته 1874؛ (3) محمدهادى كامورخان، تذكرةالسلاطين چغتا: تذكره جانشينان اورنگزيب، چاپ مظفر عالم، علىگره 1980؛ (4) Ziauddin A. Desai, "Architecture: Bahmani succession states", in History of medieval Deccan: 1295-1724, ed.H. K. Sherwani, vol.2, Andhra Pradesh: The Government of Andhra Pradesh, 1974a. (5) idem, "Architecture: the Bahmanis", in ibid, 1974b. (6) idem, "Epigraphy: Arabic and Persian", in ibid, 1974c. (7) EI2, s.v. "Khuldabad"(by C. E. Bosworth). (8) Carl W. Ernest, Eternal garden: Mysticism, history, and politics at a south Asian Sufi center, Oxford 2004. (9) P. M. Joshi, "Economic and social conditions under the Bahmanis", in History of medieval Deccan, ibid, vol.1. (10) Khwaja Muhammad Ahmad, "Calligraphy", in ibid, vol.2. (11) Muhammad Yousuf Kokan, "Language and literature: Arabic" in ibid. (12) Muhammad Nazir Ahmad, "Language and literature: Persian", in ibid. (13) States atlas of India, ed. S. Muthiah and P. Poovendran, Delhi: Indian Book Depot, Map House, 1990.
/ چندر شيكهر /