دِنگيزبيگ شاملو ، از فرماندهان نظامى شاه عباس اول صفوى* و سفير او در دربار اسپانيا. از زندگى دنگيزبيگ تا پيش از مأموريتش به اسپانيا اطلاعى در دست نيست. وى قورچى و يوزباشى (فرمانده صد نفر) و حاكم شهر كمره (ناحيهاى در محدوده خمين، محلات و آشتيان) در زمان شاه عباس اول بود (فلسفى، ج 4، ص 1497). منابع دورۀ صفوى دربارۀ سفارت دنگيزبيگ به اسپانيا آگاهى چندانى نميدهند، شايد به اين سبب كه او بعدها مغضوب شاه شد (رجوع کنید به ادامۀ مقاله). پيش از سفر دنگيزبيگ به اروپا در ربيعالاول 1017، آنتونيو دو گووا ، مبلّغ پرتغالى فرقۀ آگوستينوس ، براى دومينبار از طرف دولت اسپانيا به ايران آمد تا هيئت دائم آگوستينيها را در اصفهان ايجاد كند. وى همچنين از فيليپ سوم نامهاى به همراه داشت مبنى بر خشنودى وى از پيروزى شاه عباس بر عثمانى و ناخشنودى پادشاه اسپانيا از سلب امارت حاكم هرمز بر بحرين. شاه عباس مدت زيادى او را در ايران نگه نداشت و پيش از 1018، دنگيزبيگ را به همراه او به اسپانيا فرستاد. بازرگانى ارمنى بهنام خواجه صفر نيز با پنجاه بار ابريشم با دنگيزبيگ اعزام شد تا مناسبات تجارى از راههاى دريايى بين ايران و اسپانيا برقرار شود. شاه عباس در نامهاش به فيليپ سوم، دنگيزبيگ را معتمد درگاه خواند و او را از بزرگان دربار و سران سپاه معرفى كرد. دنگيزبيگ مأموريت داشت تا بعضى مطالبى را كه در نامه قيد نشده بود و همچنين فتوحات شاه عباس را به اطلاع پادشاه اسپانيا برساند (اسكندربيگ منشى، ج 2، ص 862؛ مجموعه اسناد و مكاتبات تاريخى...، ص 265ـ266؛ فلسفى، ج 3، ص 1140ـ1141، 1151، ج 4، ص 1498، 1666ـ1667). دنگيزبيگ از ابتداى سفر اشتباهاتى كرد كه نارضايى شاه عباس را به دنبال داشت. او به خواهش نايبالسلطنه پرتغال در گوآ، كه مركز تجارى پرتغال در ساحل غربى هندوستان بود، لاك و مهر نامۀ شاه عباس به پادشاه اسپانيا را برداشت و نايبالسلطنۀ پرتغال را از مضموننامه مطّلع كرد. از ديگر اشتباهات او اين بود كه نامۀ شاه عباس براى پاپ را به تاجرى فروخت تا او، به نام دنگيزبيگ، نامه را به پاپ تحويل دهد (اسكندربيگ منشى، ج 2، ص 863). در اسناد كارمليتها (ج 1، ص 202) آمده كه دنگيزبيگ اين نامه را به كنت دوكاسترو ، سفير اسپانيا در واتيكان داده است.
پس از آن، دنگيزبيگ، با پيروى از گفتۀ آنتونيو دو گووا، مبنى بر اين كه فروش ابريشم در اسپانيا از طرف نمايندگان پادشاه ايران كار شايستهاى نيست، ابريشمها را از خواجه صفر گرفت و به فيليپ سوم اهدا كرد. خواجه صفر در اعتراض به اين كار، به ايران بازگشت و شاه عباس را از موضوع آگاه كرد. فيليپ نيز از اين هديه خشنود نشد و بابت آن هديهاى به دنگيزبيگ نداد (فلسفى، ج 3، ص 1152). بنابر اسناد كارمليتها (ج 1، ص 202)، تعداد محموله 120 تخته بود كه دنگيزبيگ بيش از نيمى از آنها را فروخت و باقيمانده را، كه وضع خوبى نداشتند، به فيليپ تقديم كرد. خطاى ديگر دنگيزبيگ اين بود كه در دوران اقامتش در اسپانيا به علت مرگ ملكۀ اين كشور، جامه سياه به تن كرد كه اين امر نيز موجب نارضايى شاه عباس شد. ظاهرآ مهمترين اشتباه دنگيزبيگ بدرفتارى او با ملازمان سفرش بود، بهطورى كه برخى از آنان به مسيحيت گرويدند و در اسپانيا ماندند (اسكندرمنشى، ج 2، ص 863). دنگيزبيگ مدتى بعد، به همراه آنتونيو دو گووا، به ايران بازگشت. ظاهرآ ميان اين دو مناسبات دوستانهاى برقرار بود، زيرا به درخواست دنگيزبيگ از فيليپ و پاپ قرار شد تا دو گووا به اسقفى كليساى جلفاى اصفهان منصوب شود (اسناد كارمليتها، ج 1، ص 202). هنگامى كه شاه عباس در 1022 از مازندران به اصفهان بازگشت، دنگيزبيگ و آنتونيو دو گووا را در ميدان نقشجهان پذيرفت و همانجا دستور قتل دنگيزبيگ را صادر كرد و حكم قتل در مقابل آنتونيو دو گووا اجرا شد. آنتونيو دو گووا نيز از بيم مجازات به هرمز گريخت. پس از كشته شدن دنگيزبيگ، شاه عباس اموال و خانوادۀ او را به ميكل آنجلوكُراى ، سفير ونيز در ايران، بخشيد. چنين بخششى به يك خارجى مسيحى باعث تعجب همه شد.
منابع : (1) اسكندربيگ منشى، تاريخ عالمآراى عباسى، تهران 1350ش؛ (2) نصراللّه فلسفى، زندگانى شاهعباس اول، تهران 1369ش؛ (3) مجموعه اسناد و مكاتبات تاريخى همراه با يادداشتهاى تفصيلى، ج 3، چاپ عبدالحسين نوايى، تهران 1366ش؛
(4) A chronicle of the Coumditeo in Persia and the Paral Misstion of the XVIIth and XVIIIth Centies, London 1939.