responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2481

 

بیضا(1) ، بخش (و دهستان ) و شهرتاریخی در فارس .

1) بخش بیضا . در شهرستان سپیدان ، در شمال غربی استان فارس در منطقة سردسیر، در دشتی چمن زار واقع شده و مشتمل است بر دهستانهای بیضا، بانِش و کوشْکْهزار. از شمال به بخش کامفیروز (در شهرستان مرودشت )، از مشرق به شهرستان مرودشت ، از جنوب به شهرستان شیراز و از مغرب به بخش مرکزی (شهرستان سپیدان ) محدود است . از کوههای مهم آن گَر، مُور، شِش پیر و نِسا (از رشته کوههای زاگرس ) است ، و تَنگ غوره دان (قوره دان ) در دامنة شمالی کوه غوره دان (در حدود 26 کیلومتری جنوب شرقی اردکان ) واقع است . رود فصلی اردکان و رود شش پیر اراضی آن را مشروب می کنند. رود کُر درجانب شمال شرقی آن جریان دارد. این بخش ، دارای چندین رشته قنات و چشمه های فراوان است ، از جمله جَوَرَک ، چله گاه بزرگ ، چله گاه کوچک ، انجیرک و هفت خوان (کنار دهکدة هفت خوان ). آبادیهای آن عمدتاً در دشت قرار گرفته است . از گیا، درختان بلوط ، بَنه ، بادام کوهی ، کتیرا، گَوَن و گل گاوزبان ، و از زیا، بزکوهی ، قوچ ، میش ، آهو، گرگ ، گراز، روباه و خرگوش ، و از پرندگان کبک و تیهو دارد. محصولات مهم آن گندم ، جو، بُنشن ، انگور، سیب و تره بار است . پرورش دام (گوسفند، گاو و شتر) و زنبور عسل در آن رایج است . گلیم بافی و قالی بافی از صنایع دستی آن به شمار می آید. قالیهای آن با نقشهای سالاری و محمدی صادر می شود. تیرة کَرَمی ، از طوایف ایل قشقایی ، در آن ساکن شده اند، و تیره هایی از لُرهای مَمَسنی در آن به سر می برند. آبادیهای مهم بخش بیضا عبارت است از: هِرابال (مرکز دهستان بیضا) در حدود 54 کیلومتری جنوب شرقی اردکان که دو زیارتگاه به نامهای ناصربن عمار و امامزاده ابراهیم دارد (ایران . وزارت دفاع . ادارة جغرافیائی ارتش ، ج 92، ص 438)؛ بانِش (مرکز دهستان بانش )؛ کوشک هزار (مرکز دهستان کوشک هزار)؛ و تل بیضا ( رجوع کنید به ادامة مقاله ) در 63 کیلومتری جنوب شرقی اردکان (رزم آرا، ج 7، ص 51 ـ52) که آثار قدیمی بسیاری دارد (کیهان ، ص 226). آبادیهای مهم دهستان بیضا عبارت است از: ده مَلْیان (در 64 کیلومتری جنوب شرقی اردکان ) که آثاری از چند قلعة قدیمی ، یک تپة باستانی و زیارتگاهی به نام سیداحمدشاه دارد (ایران . وزارت دفاع . ادارة جغرافیائی ارتش ، ج 92، ص 404)؛ دهکدة شیخ عَبود که زیارتگاهی به نام شیخ شهاب الدین و محلی به نام شاه غیب دارد (همان ، ج 103، ص 102) و دهکدة «زیادآباد» (حدود 59 کیلومتری جنوب شرقی اردکان ) که برخی آن را همان «قلعة زیاد» ( رجوع کنید به ادامة مقاله ) دانسته اند (فسائی ، ص 181ـ182).

مردان بزرگی اهل بیضا بوده اند، از جمله سیبویه * دانشمند نحوی (متوفی 194)، حسین بن منصور حلاج * (متوفی 307) صوفی مشهور و عبدالله بن عمر بیضاوی * (متوفی 696) مفسّر قرآن .

2) شهرتاریخی بیضا . یکی از شهرهای کهن و تاریخی ایران در ناحیة بیضا که در سردسیر فارس قرار داشت (اصطخری ، ص 143) و ویرانه های آن نزدیک آبادی مَلْیان برجاست (فرصت شیرازی ، ص 336). یاقوت حموی ، به نقل از حمزة اصفهانی ، می نویسد: نام بیضا معرّبِ معنایی «دَر اِسْفید» ( احتمالاً دژ سپید ) است (ج 1، ص 791). نام فارسی آن ، نَسا، نَسایک / نَساتک / نَشانک بود (اصطخری ، ص 126؛ ابن حوقل ، ص 281). بنای شهر بیضا را به گشتاسب ، پسر لُهراسب کیانی ، نسبت می دهند (حمدالله مستوفی ، ص 147). در زمان ساسانیان ، به نوشتة طبری (ج 2، ص 38)، هنگامی که اردشیر هفت ساله شد، پدرش ، بابک ، او را با خود به نسا (بیضا) نزد جُوزِهْر (یا جُزِهر/گوزِهْر) شاه برد. اردشیر، هنگامی که بزرگ شد، به پدر توصیه کرد که بر گوزِهر که ( تختگاهش ) در بیضا ( نسا ) بود بشورد. پدر نیز چنین کرد؛ گوزهر را کشت و تاج او را گرفت (نیز رجوع کنید بهنولدکه ، ص 42ـ 43). و نیز نسایک ، تختگاه رام بهشت ، همسر ساسان و دختر شاه خاندان بازرنگی ، بود (هوار، ص 123). در سال 17، عمربن خطاب ، عثمان بن ابی العاص را مأمور تسخیر کورة اصطخر کرد، اما والی اصطخر با پذیرفتن پرداخت جزیه به وی ، سبب شد که اهالی بیضا دچار جنگ نشوند (فسائی ، ج 1، ص 173ـ175). در سال 28، عامربن کریز به سرزمین بارِز و قلاع فارس ـ که تحت سلطه اهالی بیضا بود ـ حمله برد و آنجا را فتح کرد (ابن سعد، ج 5، ص 45ـ 46). در سال 39، زمان خلافت امام علی علیه السلام ، اهالی فارس از دادن خراج به سهل بن حنیف خودداری کردند. امام علی علیه السلام ، زیادبن ابیه را نزد آنان فرستاد. او با اهالی بیضا مدارا کرد و شهر اصطخر را مقرّ حکومت خویش ساخت و میان بیضا و اصطخر قلعه ای بنا کرد که «قلعة زیاد» نام گرفت و اموال را آنجا برد (طبری ، ج 5، ص 137ـ 138). در 129، بیضای اصطخر نبردگاه عامربن ضُباره ، فرمانده مروان دوم خلیفة اموی ، با عبدالله بن معاویه بود (همان ، ج 7، ص 352). جغرافی دانان قرن سوم ، بیضا را از شهرهای کورة اصطخر به شمار آورده اند؛ و فاصلة آن را تا شیراز، شش فرسنگ (ابن فقیه ، ص 202ـ203) یا هفت فرسنگ (ابن خرداذبه ، ص 46ـ47) نوشته اند. در همین دوره (261) سراپردة سلطنت یعقوب لیث در بیضا، که مرغزار وسیعی داشت ، برپا شد (فسائی ، ج 1، ص 210) و او با محمدبن واصل ، در ناحیة مروسدان (مروستان یا مروست / مرودشت )، از نواحی بیضا، جنگید (اصطخری ، ص 143). در قرن چهارم ، بیضا از بزرگترین شهرهای کورة اصطخر به شمار می رفت و دارای قلعه ، حصار، بارو و رَبَض بود. بناهای آن را از گل ساخته بودند و عماراتش کامل ، هوای آن مرطوب و ( خود شهری ) پرنعمت بود و از آنجا به شیراز غله می بردند (همان ، ص 126ـ 127؛ابن حوقل ، ص 266، 272، 281).

در اواخر همین قرن ، مقدسی آن را از شهرهای شیراز به شمار آورده ، می افزاید: نَسا که به آن بیضا گویند، شهری پاکیزه ، زیبا و خوش آب وهواست ، و در آن مسجد جامع و زیارتگاه است (ص 423ـ424، 432). در 415، قوام الدولة دیلمی (متوفی 419) مشهور به قوام الدوله ابوالفوارس با برادرش ، سلطان الدوله دیلمی (متوفی 415)، میان شهر بیضا و شهر اصطخر نبرد سختی کرد که منجر به شکست ابوالفوارس شد (ابن اثیر، ج 7، ص 318). در 442، طغرل بیک با سپاهیانش به ( ناحیة ) بیضا رفت و آبادیهای آنجا را تاراج کرد و با غنیمت بسیار بازگشت (همان ، ج 8، ص 54،62). در 447 فولاد، فرمانده دیلمی که قلعة اصطخر را تصرف کرده بود، به شیراز رفت و خطبه به نام طغرل بیک را قطع کرد و به نام ابی سعد، برادر طغرل بیک ، خواند. ابی سعد آن را خدعه خواند و شیراز را محاصره کرد و عدة زیادی در شیراز از گرسنگی مردند. فولاد به نواحی بیضا و قلعة اصطخر پناه برد و سپاهیان ابی سعد آنجا را نیز تصرف کردند (همان ، ج 8، ص 69). در اوایل قرن ششم ، بیضا شهری کوچک اما نیکو بود و مرغزاری ده فرسنگ در ده فرسنگ ، نواحی بسیار، مسجد جامع و منبر داشت و آباد بود (ابن بلخی ، ص 128ـ 129) و قلعة بیضا هنوز اهمیت داشت ، چنانکه در 533 در دستیابی امیرقراسُنْقُر به شهرهای فارس ، اتابک قراسنقر به جنگ باامیر بوزَبه ( =بوز اَبه ) رفت ، و بوزبه از بیم او به قلعة بیضا پناه برد (ابن اثیر، ج 8، ص 365).در دورة اتابک ابوبکر (متوفی 607) در بیضا رباطی به نام مظفری و رباط شیخ جمال الدین حسین دزکی ساخته شد (زرکوب شیرازی ، ص 60). در قرن هفتم ، قلعة بیضا وجود داشته که به آن «قلعة سپید» می گفتند، چنانکه چون اتابِکْ سعد زنگی در بیضا وفات یافت ( در 622 ) ، وزیر او، خواجه غیاث الدین یزدی ، انگشتری وی را به «قلعة سپید» فرستاد (رشیدالدین فضل الله ، ج 1، ص 659). آورده اند که در بیضا انگورهایی می رویید که هر دانة آن ده مثقال بود، و سیبهایی بود که دور هریک از آن دو وجب بود. بیضا همچنین مار و عقرب و سایر حیوانات موذی داشت (قزوینی ، ص 110). در اوایل قرن هشتم ، حمدالله مستوفی نوشته های ابن بلخی را دربارة شهربیضا تکرار کرده ولی از مسجد جامع و منبر آن سخنی نیاورده است ؛ زیرا که ظاهراً پس از حملة مغول ، به علت جنگهای پی درپی ، از میان رفته بوده است . در دورة تیموریان ، دشت بیضا همچنان محل کارزار امیرزاده ها بود، به طوری که در 818، امیرزاده ابراهیم سلطان با امیرزاده بایقرا در آنجا باهم جنگیدند (فسائی ، ج 1، ص 335).

از دورة زندیه به بعد، در منابع ، نام تل بیضا آمده که ظاهراً مکان قدیمی شهر بیضا، و گذرگاه و توقفگاه سپاهیان زندیه و قاجار بوده است . احتمالاً در این موقع ، بلوک بیضااز لحاظ کشاورزی وضع مناسبی داشته است ، به طوری که هنگام حملة آقا محمدخان قاجار به فارس ، در پایان دورة لطفعلی خان زند (حک : 1203ـ1209)، سیورسات سپاهیان لطفعلی خان از بلوک بیضا تأمین می شد (شهاوری شیرازی ، ص 72، 93). در 1311، درازای بلوک بیضا از بوزنجان (حدود سی کیلومتری جنوب شرقی اردکان ) تا کوشک (21 کیلومتری شمال شرقی زرقان ) هشت فرسنگ و پهنای آن از قریة تنگ خیاره (73 کیلومتری جنوب شرقی اردکان ) بیشتر از سه فرسنگ بود. از شمال به رامجرد و کامفیروز، از مغرب به اردکان ، و از جنوب به حومة شیراز محدود می شد و مرغزار آن ، «قرق بیضا»، سه فرسنگ در یک فرسنگ وسعت داشت و چراگاه اسبهای دیوانی و توپخانة شیراز بود. نام قصبه ( = مرکز ) بلوک بیضا در این دوره ، «تل بیضا» بود (فسائی ، ج 2، ص 1270). شهر مَلْیون (آبادی مَلْیان امروزی در کنار ویرانه های آن قرار دارد) مرکز قدیمی بیضا بود که در آن محل ، آثار فراوانی از عمارات بزرگ ویران شده و نیز در بعضی از جاهای آن آثار باروی قدیمی شهر دیده می شود (همانجا) که وجود بیضای بزرگ و تاریخی قرون گذشته را ثابت می کند.


منابع :
(1) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ، بیروت 1405/1985؛
(2) ابن بلخی ، فارس نامه ، چاپ گی لسترنج و رینولد آلن نیکلسون ، لندن 1921، چاپ افست تهران 1363 ش ؛
(3) ابن حوقل ، کتاب صورة الارض ، چاپ کرامرس ، لیدن 1967؛
(4) ابن خرداذبه ، کتاب المسالک والممالک ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(5) ابن سعد، الطبقات الکبری ، بیروت 1405/1985؛
ابن فقیه ،

(6) مختصرکتاب البلدان ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(7) ابراهیم بن محمد اصطخری ، کتاب مسالک الممالک ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(8) ایران . وزارت دفاع . ادارة جغرافیائی ارتش ، فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران ، ج 92: اردکان ، ج 103: شیراز ، تهران 1362ش ؛
(9) جدیدترین نقشة راهها و تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران ، مشهد: مؤسسة جغرافیایی و انتشارات ماهوان ، 1377 ش ؛
(10) عباس جعفری ، گیتاشناسی ایران ، ج 1: کوههاوکوهنامة ایران ، تهران 1368 ش ؛
(11) حمدالله بن ابی بکر حمدالله مستوفی ، نزهة القلوب ،چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران 1336 ش ؛
(12) حسینعلی رزم آرا، فرهنگ جغرافیائی ایران ( آبادیها )، ج 7: استان هفتم ( فارس )، تهران 1355 ش ؛
(13) رشیدالدین فضل الله ، جامع التواریخ ، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی ، تهران 1373ش ؛
(14) احمدبن ابی الخیر زرکوب شیرازی ، شیرازنامه ، چاپ بهمن کریمی ، تهران 1310 ش ؛
عبدالکریم بن علی رضا شهاوری شیرازی ، تاریخ زندیه : جانشینان کریم خان زند ، چاپ ارنست بئیر،

(15) تهران 1365 ش ؛
(16) محمدبن جریر طبری ، تاریخ الطبری : تاریخ الامم و الملوک ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، بیروت ( 1382ـ 1387/ 1962ـ 1967 ) ؛
(17) محمدنصیربن جعفر فرصت شیرازی ، آثارالعجم : در تاریخ و جغرافیای مشروح بلاد و اماکن فارس ، چاپ سنگی بمبئی 1314، چاپ علی دهباشی ، چاپ افست تهران 1362 ش ؛
(18) حسن بن حسن فسائی ، فارسنامة ناصری ، چاپ منصور رستگار فسائی ، تهران 1367 ش ؛
(19) زکریا بن محمد قزوینی ، کتاب آثارالبلاد و اخبارالعباد ، چاپ ووستنفلد، ویسبادن 1967؛
(20) مسعود کیهان ، جغرافیای مفصل ایران ، تهران 1310ـ1311 ش ؛
(21) محمدبن احمد مقدسی ، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(22) تئودور نولدکه ، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان ، ترجمة عباس زریاب ، تهران ( تاریخ مقدمه 1358 ش ) ؛
(23) کلمان هوار، ایران و تمدن ایرانی ، ترجمة حسن انوشه ، تهران 1363 ش ؛
(24) یاقوت حموی ، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965.

/ معصومه بادنج /



نام کتاب : دانشنامه جهان اسلام نویسنده : بنیاد دائرة المعارف اسلامی    جلد : 1  صفحه : 2481
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست